احکام مساقات و مغارسه (آیت الله حسین وحید خراسانی)

احکام مساقات و مغارسه (آیت الله حسین وحید خراسانی)

احکام مساقات و مغارسه

مسأله 2290 :

اگر انسان با کسى قرارداد کند که درختهاى ميوه اى را که ميوه ء آن مال خود او است يا اختيار ميوه هاى آن با او است تا مدت معينى به آن کس واگذار نمايد که تربيت کند و آب دهد و به حصهء مشاعى که قرار مى گذارند از ميوه ء آن بردارد ، اين قرارداد را مساقات مى گويند مسأله 2291 - معاملهء مساقات در درختهايى که مثل بيد و چنار ميوه نمى دهد صحيح نيست ، و در مثل درخت حنا که از برگ آن استفاده مى کنند اشکال دارد .

مسأله 2292 :

در معاملهء مساقات لازم نيست صيغه بخوانند ، بلکه اگر صاحب درخت به قصد مساقات آن را واگذار کند و کسى که کار مى کند به همين قصد تحويل بگيرد ، معامله صحيح است .

مسأله 2293 :

مالک و کسى که تربيت درختها را به عهده مى گيرد بايد عاقل و بالغ باشند ، و بايد کسى آنها را به ناحق اکراه نکرده باشد ، و نيز مالک شرعا از تصرف در مالش ممنوع نباشد ، مانند سفيه - که مال خود را در کارهاى بيهوده مصرف مى کند - و کسى که از طرف حاکم شرع از تصرف در مال خود به جهت افلاس منع شده است ، و همچنين عامل در صورتى که عملش مستلزم تصرف در مالش باشد .

مسأله 2294 :

مدت مساقات بايد معلوم باشد و کمتر از زمانى که ميوه به دست مى آيد نباشد ، و اگر اول آن را معين کنند و آخر آن را موقعى قرار دهند که ميوه ء آن سال حاصل مى شود ، صحيح است .

مسأله 2295 :

بايد سهم هر کدام به نحو کسر مشاع مانند نصف يا ثلث حاصل باشد و اگرقرار بگذارند که مثلا صد من از ميوه ها مال مالک و بقيه مال کسى باشد که کار مى کند ، معامله باطل است .

مسأله 2296 :

بايد قرار مساقات را پيش از ظاهر شدن ميوه بگذارند ، يا بعد از ظاهر شدن ميوه و پيش از رسيدن آن در صورتى که کارى مانند آبيارى که براى تربيت درخت و زياد شدن ميوه لازم است باقى مانده باشد ، و در غير اين دو صورت اگر چه احتياج به کارى مانند چيدن ميوه و نگهدارى آن داشته باشد ، معامله صحيح نيست ، بلکه اگر احتياج به آبيارى براى زياد شدن و بهتر شدن ميوه نداشته باشد ، هر چند کارى باشد که براى تربيت درخت لازم است ، صحت معامله محل اشکال است .

مسأله 2297 :

صحت معاملهء مساقات در ميوه هايى که ريشهء ثابت ندارند - مانند بوتهء خربزه و خيار - محل اشکال است .

مسأله 2298 :

درختى که از آب باران يا رطوبت زمين استفاده مى کند و به آبيارى احتياج ندارد ، اگر در زياد شدن يا بهتر شدن ميوه به کارهاى ديگر ، مانند بيل زدن و کود دادن محتاج باشد ، مساقات در آن صحيح است .

مسأله 2299 :

دو نفرى که معاملهء مساقات کرده اند با رضايت يکديگر مى توانند معامله را به هم بزنند ، و نيز اگر در ضمن قرارداد مساقات شرط کنند که هر دو يا يکى از آنان حق به هم زدن معامله را داشته باشد ، مطابق قرارى که گذاشته اند به هم زدن معامله اشکال ندارد ، و اگر در ضمن معاملهء مساقات شرطى کنند و به آن شرط عمل نشود ، کسى که به نفع او شرط کرده اند مى تواند معامله را به هم بزند ، و همچنين مى تواند - مثل ساير موارد شروط - طرف مقابل را به وسيلهء حاکم شرع به وفاى به شرط اجبار کند .

مسأله 2300 :

اگر مالک بميرد ، معاملهء مساقات به هم نمى خورد و ورثه اش به جاى او هستند . مسأله 2301 - اگر کسى که تربيت درختها به او واگذار شده بميرد ، چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربيت کند ، ورثه اش به جاى او هستند ، و اگر خودشان عمل را انجام ندهند و اجير هم نگيرند ، حاکم شرع از مال ميت اجير مى گيرد و حاصل را بين ورثهء ميت و مالک قسمت مى کند ، و اگر قرارداد کرده باشند که خود او درختها را تربيت کند ، با مردن او معامله به هم مى خورد .

مسأله 2302 :

اگر شرط شود که تمام حاصل براى مالک باشد ، مساقات باطل است و ميوه مال مالک مى باشد ، و کسى که کار مى کند نمى تواند مطالبهء اجرت نمايد ، ولى اگر باطل بودن مساقات به جهت ديگرى باشد ، مالک بايد مزد آبيارى و کارهاى ديگر را به مقدار معمول به کسى که درختها را تربيت کرده بدهد ، و چنانچه مقدار معمول بيشتر از مقدار قرارداد باشد ، لزوم دادن زيادى محل اشکال است ، و احوط صلح است .

مسأله 2303 :

اگر زمينى را به ديگرى واگذار کند که در آن درخت بکارد و آنچه عمل مى آيد مال هر دو باشد ، اين معامله - که آن را مغارسه گويند - باطل است ، پس اگر درختها مال صاحب زمين بوده ، بعد از تربيت هم مال اوست ، و بايد مزد کسى که آنها را تربيت کرده بدهد ، مگر اين که اجرت بيشتر از سهمى باشد که براى عامل معين شده که در اين صورت لزوم دادن زيادى محل اشکال و احتياط در صلح است ، و اگر مال کسى بوده که آنها را تربيت کرده ، بعد از تربيت هم مال اوست ، و مى تواند آنها را بکند ، ولى گودالهايى را که به واسطهء کندن درختها پيدا شده بايد پر کند و اجاره ء زمين را از روزى که درختها را کاشته به صاحب زمين بدهد ، مگر اين که اجاره ء زمين از سهمى که از تربيت درختها براى مالک معين شده بيشتر باشد ، که در اين صورت لزوم دادن زايد محل اشکال و احوط صلح است . و مالک هم مى تواند او را ملزم نمايد که درختها را بکند ، و اگر به واسطهء کندن درخت عيبى در آن پيدا شود چيزى بر صاحب زمين نيست ، ولى اگر خود صاحب زمين درختها را بکند و عيبى در آنها پيدا شود ، بايد تفاوت قيمت آنها را به صاحب درخت بدهد و صاحب درخت نمى تواند او را ملزم کند که - با اجاره يا بدون اجاره - درخت را در زمين باقى بگذارد ، و همچنين صاحب زمين نمى تواند صاحب درختها را ملزم نمايد که - با اجاره يا بدون اجاره - درختها در زمين او بماند کسانى که از تصرف در مال خود ممنوعند مسأله 2304 - بچه اى که بالغ نشده شرعا نمى تواند در مال يا در ذمهء خود - مثل اين که ضامن شود يا قرض کند و مانند آن - تصرف نمايد ، و همچنين است نسبت به تصرف مالى در نفس خود - مثل اين که خود را اجاره دهد ، يا در مضاربه يا مزارعه و مانند آن عامل شود - و اما حکم وصيت او در مالش در مسألهء " 2761 " خواهد آمد .

و نشانهء بلوغ يکى از سه چيز است :

( اول ) روييدن موى درشت زير شکم بالاى عورت در پسر .

( دوم ) بيرون آمدن منى .

( سوم ) تمام شدن پانزده سال قمرى در پسر ، و تمام شدن نه سال قمرى در دختر ، و خون حيض ديدن در مورد دخترى که معلوم نيست نه سال او تمام شده يا نه .

مسأله 2305 :

روييدن موى درشت در صورت و پشت لب و در سينه وزير بغل و درشت شدن صدا و مانند اينها ، نشانهء بالغ شدن نيست ، مگر انسان به واسطهء اينها يقين يا اطمينان به بلوغ پيدا کند .

مسأله 2306 :

ديوانه نمى تواند در مال و ذمهء خود تصرف نمايد ، و همچنين نسبت به تصرف مالى در نفس خود ، و سفيه - يعنى کسى که مال خود را در کارهاى بيهوده صرف مى کند - نمى تواند در مال و ذمهء خود - مثل اين که ضامن بشود يا قرض کند - بدون اذن يا اجازه ء ولى تصرف نمايد ، و همچنين نمى تواند در نفس خود بدون اذن يا اجازه ء ولى تصرف مالى کند ، مثل اين که خود را اجاره دهد يا عامل مضاربه يا مزارعه و مانند آن شود ، و مفلس - يعنى کسى که به جهت مطالبهء طلبکاران به وسيلهء حاکم شرع از تصرف در مال خود منع شده است - نمى تواند در مال خود بدون اذن يا اجازه ء طلبکاران تصرف نمايد .

مسأله 2307 :

کسى که گاهى عاقل و گاهى ديوانه است ، تصرف مالى که در موقع ديوانگى مى کند ، صحيح نيست .

مسأله 2308 :

انسان مى تواند در مرضى که به آن مرض از دنيا مى رود ، هر قدر از مال خود را به مصرف خود و عيال و ميهمان و کارهايى که اسراف شمرده نمى شود برساند ، و اگر مال خود را به کسى ببخشد يا ارزان تر از قيمت بفروشد ، اگر چه بيشتر از ثلث باشد و ورثه هم اجازه ننمايند ، تصرف او صحيح است .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

نذر

No image

متعلّق نذر

No image

صیغه نذر

No image

تصرف در مال منذور

No image

وجوب عمل به نذر

پر بازدیدترین ها

No image

نذر

No image

صیغه نذر

No image

تصرف در مال منذور

No image

متعلّق نذر

No image

کفاره مخالفت با نذر

Powered by TayaCMS