شرط عدم ضمان
سوال 2065 :
بطور کلى و در تمامى روشهاى تشخيصى و درمانى، اگر پزشک قبل از انجام هرعملى، به بيمار خود و يا ولىّ او (اگر بيمار بالغ يا عاقل نباشد) متذکر شود که اين روشها، از يک طرف ممکن است بى فايده باشند (و وقت و مال او را به هدر دهند) و از طرف ديگر ممکن است عوارض متفاوتى براى او داشته باشند، و بدين ترتيب با ذکر اين مطالب، پزشک قبل از هرگونه معاينه و دستور روشهاى تشخيصى و درمانى و تجويز دارو از خود کاملا در قبال خسارات و عوارض احتمالى سلب مسؤوليت کند; و بيمار چه از روى ناچارى و چه از روى تمايل و يا به ظاهر از روى تمايل، اين شرط را قبول کند، آنگاه در صورت اشتباه سهوى پزشک، هزينه هاى بيهوده، يا عوارض ناشى از روشهاى تشخيصى و درمانى متوجه بيمار شود، آيا پزشک مسؤول است؟ (در صورتى که وى حداکثر تلاش خود را نيز بکند).
جواب :
در صورت اشتباه و سهو و نسيان، پزشک، مسؤول هزينه و عوارض حاصله مى باشد; مگر اينکه شرط عدم ضمان، حتى با سهو و اشتباه، کند. و در عين حال اگر تحميل هزينه و حصول عوارض، مستند به او باشد، احوط تصالح با بيمار است. هرچند شرط عدم ضمان نموده باشد.
سوال 2066 :
اگر پزشک روش يا دارويى را تعريف کند و بگويد اين دارو براى فلان بيمارى، مفيد است و يا بگويد درمان، مترتّب به فلان دارو است; بدون آنکه بيمار را وادار به مصرف آن دارو کند، در اين حالت آيا در صورت عدم تأثير يا عوارض دارو، پزشک مسؤول يا مديون است؟
جواب :
ظاهراً مسؤول نيست.
سوال 2067 :
در دو فرض فوق، اگر بيمار يا ولىّ او، شرط را قبول نکردند، آيا پزشک مى تواند بيمار را رها کند؟
جواب :
بلى; مى تواند رها کند و ارجاع به غير دهد.
(صفحه553)
سوال 2068 :
در دو فرض سابق، آيا بايد با تک تک بيماران شرط کرد و با امضاى پرسشنامه مربوطه، يا گذاشتن اطلاعيه در مراکز درمانى (مبنى بر اينکه مراجعه بيماران نشانگر قبول اين شرايط است) يا به اطلاع رساندن، حتى از طريق رسانه هاى گروهى که (مراجعه شما نزد پزشک به معنى قبول اين شرايط است)، از پزشک رفع مسؤوليت شرعى مى شود؟ به طور مثال اگر قبل از عمل جراحى، بيمار مجبور به امضاى شرايطى باشد که در صورت ناموفق بودن جراحى، وى هيچگونه حق و حقوقى بر جراح و بيمارستان ندارد، آيا کافى است؟
جواب :
بايد بيمار را آگاه کرد، و اگر او پس از آگاهى، امور مذکوره را بطور کامل قبول و پرسشنامه مربوطه را امضا کند، کافى است. والا از پزشک سلب مسؤوليت نمى شود. خصوصاً در عمل جراحى.
سوال 2069 :
در دو فرض سابق اگر بيمار، کاملا بيهوش باشد، آيا مى توان از خويشان بالغ وى اجازه گرفت و يا با آنها شرط عدم ضمان کرد؟
جواب :
در صورتى که خويش، ولى شرعى نباشد، نمى تواند اجازه بدهد و اجازه غير ولىّ، مفيد نيست، مگر اينکه با اجازه دهنده در ضمن عقد اجاره، يا عقد لازم ديگرى شرط کنند که هرگاه ضرر و زيانى پيش آمد، بر عهده او باشد. و در عين حال مسأله خالى از اشکال نيست.
سوال 2070 :
در دو فرض سابق، اگر بيمار کاملا بيهوش باشد و در حال حاضر هيچ شخصِ بالغ يا نابالغ که خويشاوند وى، باشد; نيز در دسترس نباشد، و از طرفى جان بيمار در خطر فورى باشد، جهت اجازه و شرط چه بايد کرد؟ آيا مى توان طبق وظيفه پزشکى هرگونه اقدام ممکن را بدون اجازه انجام داد؟ اگر سهواً با اقدامات غير مؤثر در مرگ بيمار، تسريع شود، آيا مسؤوليت بر گردن پزشک معالج خواهد بود؟ و اگر به خاطر خوف از عدم تأثير درمان، و کمک به تسريع مرگ، و مديون شدن، پزشک هيچ کارى انجام ندهد، آيا مسؤول خواهد بود؟ (زيرا مشاهده شده است گاهى اجل شخصى فرا رسيده، ولى علت مرگ را به غلط به پزشک معالج وى نسبت مى دهند).
جواب :
در فرض سوال، پزشک بايد درمان را جهت نجات جان بيمار شروع
(صفحه554)
کند. و شرعاً جايز نيست بيمار را رها کند. و اگر معلوم شود که ضرر و عوارض وارده مستند به پزشک است، وى مسؤول خواهد بود. هرچند که اگر تقصير نکرده باشد; ظاهراً مسؤول نباشد. به دليل: ماعلى المحسنين من سبيل، و معتبره سکونى، و صحيحه حلبى(1) على الظاهر از اين صورت و امثال آن منصرف مى باشند، و احوط اين است که در چنين مواردى از حاکم شرع، يا عدول مؤمنين استجازه شود.