نجاسات
مسأله 71 :
نجاسات يازده چيز است:
اول بول،
دوم غائط،
سوم منى،
چهارم مردار،
پنجم خون،
ششم و
هفتم سگ و خوک،
هشتم کافر،
نهم شراب،
دهم فقّاع،
يازدهم عرق حيوان نجاستخوار.
1 و 2. بول و غائط
مسأله 72 :
بول و غائط انسان و هر حيوان حرام گوشتى که خون جهنده دارد يعنى اگر رگ آن را ببرند، خون به سرعت از آن جارى مى شود نجس است. ولى فضله ماهى حرام گوشت و همچنين فضله حيوانات کوچک مثل پشه و مگس که گوشت ندارند پاک است.
مسأله 73 :
فضله پرندگان حرام گوشت، نجس است.
مسأله 74 :
بول و غائط حيوان نجاست خوار و حيوانى که انسان با آن نزديکى نموده، و گوسفندى که گوشت آن از خوردن شير خوک محکم شده است، نجس است.
صفحه 126
3. منى
مسأله 75 :
منى حيوانى که خون جهنده دارد خواه حرام گوشت باشد يا حلال گوشت، نجس است. و لازم است از منى حيوانى که خون جهنده ندارد اجتناب کرد.
4. مردار
مسأله 76 :
مردار حيوانى که خون جهنده دارد در صورتى که خودش مرده باشد، نجس است. ولى اگر به غير دستورى که در شرع معين شده، کشته شود پاک است ولى خوردن گوشت آن حرام است. و ماهى چون خون جهنده ندارد، اگرچه در آب بميرد پاک است.
مسأله 77 :
اگر از بدن انسان يا حيوانى که خون جهنده دارد در حالى که زنده است گوشت يا چيز ديگرى را که روح دارد جدا کنند نجس است.
مسأله 78 :
تخم مرغى که از شکم مرغ مرده بيرون مى آيد، اگر پوست روى آن سفت شده باشد پاک است. ولى ظاهر آن را بايد آب کشيد.
مسأله 79 :
داروهاى مايع و عطر و روغن و واکس و صابون که از خارجه مى آورند اگر انسان يقين به نجاست آنها نداشته باشد پاک است.
مسأله 80 :
گوشت و پيه و چرمى که در بازار مسلمانان فروخته شود پاک است، هرچند که مسلمان آن را از کافر گرفته باشد ولى خوردن آن حرام است و نيز در چنين چرمى نمى توان نماز خواند.
5. خون
مسأله 81 :
خون انسان و هر حيوانى که خون جهنده دارد يعنى حيوانى که اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن مى کند، نجس است، پس خون حيوانى که مانند ماهى و پشه خون جهنده ندارد پاک مى باشد.
مسأله 82 :
اگر حيوان حلال گوشت را به دستورى که در شرع معين شده بکشند و
صفحه 127
خون آن به مقدار معمول بيرون آيد خونى که در بدنش مى ماند پاک است، ولى اگر به علت نفس کشيدن يا به واسطه اينکه سر حيوان در جاى بلندى بوده خون به بدن حيوان برگردد، آن خون نجس است.
مسأله 83 :
خونى که در تخم مرغ مى باشد نجس نيست ولى خوردن آن حرام است.
مسأله 84 :
خونى که گاهى موقع دوشيدن شير ديده مى شود نجس است و شير را نجس مى کند.
مسأله 85 :
خونى که از لاى دندانها مى آيد، اگر به واسطه مخلوط شدن با آب دهان از بين برود پاک است، و فروبردن آب دهان در اين صورت اشکال ندارد.
مسأله 86 :
خونى که به واسطه کوبيده شدن، زير ناخن يا زير پوست مى ميرد، اگر طورى شود که ديگر به آن خون نگويند پاک است; و اگر به آن خون بگويند مادامى که زير پوست و ناخن است براى وضو و غسل اشکال ندارد ولى اگر ناخن يا پوست سوارخ شود، اگر مشقت ندارد بايد براى وضو و غسل خون را بيرون آورند و اگر مشقت دارد بايد اطراف آن را به طورى که نجاست زياد نشود بشويند و پارچه يا چيزى مثل پارچه بر آن بگذارند و روى پارچه دست تَر بکشند و تيمّم هم بکنند.
مسأله 87 :
زردابه اى که در حال بهبودى زخم در اطراف آن پيدا مى شود، اگر معلوم نباشد که با خون مخلوط است پاک مى باشد.
6 و 7. سگ و خوک
مسأله 88 :
سگ و خوکى که در خشکى زندگى مى کنند حتى مو و استخوان و پنجه و ناخن و رطوبت هاى آنها نجس است ولى سگ و خوک دريايى پاک هستند.
8. کافر و کسانى که در حکم کافرند
مسأله 89 :
فردى که به حد تکليف رسيده ولى معترف به وجود خدا و يا وحدانيّت و يا نبوت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) يا معاد(روز قيامت) نباشد بنابر احتياط واجب نجس است. و همچنين
صفحه 128
اگر کسى يکى از احکام ضرورى اسلام (مانند وجوب نماز و روزه و حج) را انکار کند و در نظر او ملازم با انکار يکى از امور يادشده باشد، نيز نجس مى باشد.
مسأله 90 :
تمام بدن کافر حتى مو و ناخن و رطوبت هاى او نجس است.
مسأله 91 :
فرزندان کافر بسان خود او محکوم به نجاست هستند، مگر فرزند مميّزى که به اسلام اعتراف کند. و فرزندان مسلمان هرچند تنها پدرش مسلمان باشد پاک هستند ولى اگر تنها مادر، مسلمان باشد احتياط اجتناب است.
مسأله 92 :
کسى که معلوم نيست مسلمان است يا نه پاک مى باشد. ولى احکام ديگر مسلمانان را ندارد، مثلا نمى تواند زن مسلمان بگيرد و نبايد در قبرستان مسلمانان دفن شود. مگر اين که در بلاد اسلامى بميرد، در اين صورت در قبرستان مسلمانان دفن مى شود.
مسأله 93 :
اگر مسلمانى يکى از دوازده امام يا صديقه طاهره را دشمن بدارد و يا به آنان دشنام دهد که حاکى از دشمنى باطن باشد، نجس است.
9. مسکر مايع
مسأله 94 :
شراب و هر چيزى که انسان را مست مى کند، چنانچه به خودى خود روان باشد نجس است. و اگر مثل بنگ و حشيش روان نباشد اگرچه چيزى در آن بريزند که روان شود پاک است.
مسأله 95 :
الکل صنعتى که براى رنگ کردن در و ميز و صندلى و مانند اينها به کار مى برند، اگر انسان نداند از چيزى که مست کننده و روان است درست کرده اند پاک مى باشد. ولى خوردن آن حرام است.
مسأله 96 :
الکل هايى که ذاتاً قابل شرب نيستند و نوعى سم حساب مى شوند نجس نيستند، ولى اگر آنها را با آب رقيق کنند و قابل شرب بشوند حکم نجس دارند و نوشيدن آنها حرام است.
مسأله 97 :
اگر آب انگور يا خود انگور خود به خود جوش آيد نجس و حرام است و اگر
صفحه 129
با حرارت آتش به جوش آيد نجس نيست ولى خوردن آن حرام است مگر اينکه دو ثلث آن تبخير شود. و همچنين است خرما و مويز و کشمش و آب آنها.
مسأله 98 :
هرگاه خرما و مويز و کشمش در غذا بريزند و بجوشد پاک و حلال است.
10. فقّاع يا آب جو
مسأله 99 :
مشروب الکلى که از جو گرفته مى شود و به آن آب جو مى گويند نجس است، ولى آبى که به دستور طبيب از جو مى گيرند و به آن ماءالشعير مى گويند پاک مى باشد.
11. عرق حيوان نجاست خوار
مسأله 100 :
عرق حيوان نجاست خوار (شتر و يا غير شتر) نجس است.
عرق جنب از حرام
مسأله 101 :
عرق کسى که از طريق حرام مانند زنا و يا لواط و يا استمناء جنب شود پاک است ولى با بدن و يا لباسى که با آن آلوده شده، نماز نخواند. اگر انسان موقعى که نزديکى با زن حرام است (مثلا در روزه ماه رمضان) با زن خود نزديکى کند بايد از عرق خود در حال نماز خوددارى کند.
مسأله 102 :
اگر جنب از حرام به واسطه تنگى وقت يا عذر ديگر عوض غسل تيمّم نمايد، و بعد از تيمّم عرق کند اجتناب از عرق لازم نيست.
مسأله 103 :
اگر کسى از حرام جنب شود و بعد با حلال خود نزديکى کند باز نمى تواند با عرق آن نماز بخواند. ولى اگر اول با حلال خود نزديکى کند و بعد از حرام جنب شود، اجتناب از عرق آن لازم نيست.
صفحه 130
راه هاى ثابت شدن نجاست
مسأله 104 :
نجاست هر چيز از سه راه ثابت مى شود:
اول آنکه خود انسان يقين کند چيزى نجس است، و اگر گمان داشته باشد چيزى نجس است، لازم نيست از آن اجتناب نمايد. بنابراين غذا خوردن در جاهايى که افراد لاابالى در آنها غذا مى خورند، اگر انسان يقين نداشته باشد، غذايى را که براى او آورده اند; نجس است اشکال ندارد.
دوم آنکه کسى که چيزى در اختيار او است بگويد آن چيز نجس است; مثلا همسر انسان يا خادم يا کلفت بگويد، ظرف يا چيز ديگرى که در اختيار او است، نجس مى باشد.
سوم آن که مرد عادل يا فرد موثق بگويد چيزى نجس است.
مسأله 105 :
چيز نجسى که انسان شک دارد پاک شده يا نه، نجس است و چيز پاک را اگر شک کند نجس شده يا نه، پاک است، و اگر هم بتواند نجس بودن يا پاک بودن آن را بفهمد لازم نيست وارسى کند، مگر آنکه وارسى آن سهل و آسان باشد.
مسأله 106 :
اگر بداند يکى از دو ظرف يا دو لباسى که از هر دوى آنها استفاده مى کند نجس شده و نداند کدام است، بايد از هر دو اجتناب کند ولى اگر بداند يا لباس او يا لباس فردى ديگر نجس شده است در اين صورت اجتناب از لباس خود لازم نيست.
راه نجس شدن چيزهاى پاک
مسأله 107 :
اگر چيز پاک به چيز نجس برسد و هر دو يا يکى از آنها به طورى تَر باشد که تَرى يکى به ديگرى برسد چيز پاک نجس مى شود. و اگر تَرى به قدرى کم باشد که به ديگرى نرسد، چيزى که پاک بوده نجس نمى شود.
مسأله 108 :
اگر چيز پاکى به چيز نجس برسد و انسان شک کند که هر دو يا يکى از آنها تَر بوده يا نه، آن چيز پاک نجس نمى شود.
مسأله 109 :
هرگاه شيره و روغن روان باشد همين که يک نقطه از آن نجس شد، تمام
صفحه 131
آن نجس مى شود ولى اگر روان نباشد نجس نمى شود. فقط جايى که نجاست به آن رسيده، نجس مى باشد.
مسأله 110 :
اگر مگس يا حيوانى مانند آن روى چيز نجسى که تَر است بنشيند و بعد روى چيز پاکى که آن هم تَر است بنشيند، چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حيوان بوده، چيز پاک نجس مى شود و اگر نداند پاک است.
احکام نجاسات
مسأله 111 :
نجس کردن خط و ورق قرآن حرام است، و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب بکشند.
مسأله 112 :
اگر جلد قرآن نجس شود در صورتى که بى احترامى به قرآن باشد، بايد آن را آب بکشند.
مسأله 113 :
گذاشتن قرآن روى عين نجس مانند خون و مردار، اگرچه آن عين نجس، خشک باشد حرام است و برداشتن قرآن از روى آن واجب مى باشد.
مسأله 114 :
اگر ورق قرآن يا چيزى که احترام آن لازم است، مثل کاغذى که اسم خدا يا پيغمبر يا امام بر آن نوشته شده، در مستراح بيفتد بيرون آوردن و آب کشيدن آن اگرچه هزينه داشته باشد واجب است. و اگر بيرون آوردن آن ممکن نباشد، بايد به آن مستراح نروند تا يقين کنند آن ورق پوسيده است. و نيز اگر تربت در مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممکن نباشد بايد تا وقتى که يقين نکرده اند به کلى از بين رفته، به آن مستراح نروند.
مسأله 115 :
خوردن و آشاميدن چيز نجس و نيز خورانيدن عين نجس به اطفال حرام است. ولى خوراندن غذاهايى که نجس شده است به طفل حرام نيست.
مسأله 116 :
فروختن و عاريه دادن چيز نجسى که مى شود آن را آب کشيد، اگر نجس بودن آن را به طرف نگويند اشکال ندارد ولى چنانچه انسان بداند که عاريه گيرنده و خريدار، آن را در خوردن و آشاميدن استعمال مى کنند بايد نجاستش را به آنها بگويند.
صفحه 132
مسأله 117 :
اگر جايى از خانه يا فرش کسى نجس باشد و ببيند بدن يا لباس يا چيز ديگر کسانى که به اجازه او وارد خانه مى شوند با رطوبت به جاى نجس رسيده است; لازم نيست به آنان بگويد.
مسأله 118 :
اگر صاحب خانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، بايد به مهمانها بگويد. اما اگر يکى از مهمانها بفهمد، لازم نيست به ديگران خبر دهد ولى چنانچه طورى با آنان معاشرت دارد که مى داند که به واسطه نگفتن، لوازم خود او هم نجس مى شود، بايد بعد از غذا به آنان بگويد.
مسأله 119 :
اگر چيزى را که عاريه کرده، نجس شود در صورتى که بداند که صاحبش آن چيز را در خوردن و آشاميدن استعمال مى کند واجب است به او بگويد.
مسأله 120 :
بچه مميّزى که خوب و بد را مى فهمد، اگر بگويد چيزى را آب کشيدم در صورت وثوق، آب کشيدن مجدد لازم نيست و اگر بگويد چيزى که در دست اوست نجس است در صورت وثوق بايد از آن اجتناب کنند.