اجتهاد و تقلید

اجتهاد و تقلید

اجتهاد و تقليد

سوال 1 :

نـظـر به مساءله 17 منهاج ص 8 راجع به اينکه مکلف مدتى مقلد مجتهدى بود بعد از اينکه آن مجتهد از دنيا رفت اين مکلف تقليد کرد از مجتهد ديگرى : اگر اين مجتهدى که فعلا مقلد او است در غسل شرطى رامعتبر بداند که اولى اين شرط را معتبر نـمـى دانـسـت و اين مکلف هم در زمان مجتهد اول وقتى که غسل مى کرد چه غسل جنابت و چه غـسـل غـيـر جنابت , آن شرط را مراعات نمى کردو غسل خود را فاقد آن شرط انجام مى داد آيا بر طـبـق آن مـساءله17 اين مکلف در زمان مجتهد اول ـ قبلى ـ در حکم دائم الحدث و دائم الجنابة بوده و بايد نمازهايى که در زمان اوخوانده و روزه هايى که در زمان او گرفته و حجى که در زمان اوبجا آورده اعاده کند يا نه ؟

جواب :

اعـمـال سـابقه او مجزى است و احتياج به قضاء و اعاده ندارد ولکن فعلا بايد غسل بر طبق فتواى مجتهد فعلى کند , و آنچه درمنهاج است بر طبق فتواى حضرت آية اللّه العظمى خوئى قدس سره مى باشد که ايشان اعمال سابقه را مجزى نمى دانند مگراينکه بر طبق عملى که انجام شده صحيح ومـجـزى بـاشـد , البته ايشان در فرض سوال روزهايى را که شخص گرفته مجزى مى داند , واللّه العالم .

سوال 2 :

اگـر ايـن مـجـتهدى که فعلا مقلد او است در تطهير لباس وغيره شرائطى را معتبر بداند که اولى اين شرائط را معتبرنمى دانست و اين مکلف هم در زمان مجتهد اول در مقام تطهير اءشياء آن شـرائط را مـراعـات نـمى کرد و بغير آن طريقى که دومى معتبر مى داند تطهير مى کرد آيا در اين صـورت حـکـم مى کنيد به صحت حجى که در زمان اولى انجام داده ونمازهايى که در زمان اولى خوانده و روزه هايى که در زمان اولى گرفته و يا اينکه بر طبق آن مساءله 17 حکم مى شود به اعاده اين اعمال از باب اينکه بنابر نظريه دومى در تطهير عادة لباسهاى اين مکلف و بدنش و اعضايش در زمـان اولـى در حـکم متنجس بوده و وضوء و غسل و تيممى که در زمان اولى انجام مى داده با اين وضع باطل بوده و نتيجة نمازش و روزه اش و حج اش هم باطل بوده است .

جواب :

اعمال سابقه او مجزى است و احتياج به قضاء و اعاده ندارد ولکن فعلا بايد لباس يا بدن را بر طبق فتواى مجتهد فعلى تطهيرکند .

سوال 3 :

در صـورتـى کـه دوتا مجتهد باشد که تقليد مکلف مردداست بين آن دو چه اينکه هر دو زنده بـاشند و يا اينکه هر دومرده باشند و يا اينکه يکى مرده باشد و ديگرى زنده و مکلف هم علم داشته بـاشـد بـه اختلاف آن دو در فتوا و به کيفيات وموارد احتياط هم عارف باشد و احتياط هم ممکن باشد در اين فرض در هر يک از سه صورت زير حکم مى کنيد به وجوب احتياط : الـف ـ مـکـلف علم دارد که اين دو در علم مختلف اند ولى نمى تواند بدست بياورد که اعلم آن دو کداميک است .

جواب :

اگـر هر دو زنده هستند مخير است بين آن دو نفر و اگر يکى ازآنها مرده است در آن مسائلى که در زمـان حـيـات او تعلم کرده مخير است باقى بماند و يا به زنده رجوع کند و در مسائلى که تعلم نکرده بايد به شخص زنده که اعلم ديگران است رجوع کندو اگر هر دو مرده باشند در آن مسائلى کـه از هـر کـدام تـعـلـم کرده در صورتى که اعلم از احياء باشد بايد باقى بماند و در مسائلى که از هيچکدام تعلم نکرده بايد به اعلم احياء رجوع کند .

واللّه العالم .

ب ـ مکلف علم دارد به اينکه آن دو در علم متساوى هستند .

جواب :

مـکـلـف نه علم دارد به تساوى آن دو در علم و نه هم علم دارد به اختلاف آن دو در علم بلکه احتمال مى دهد که متساوى باشند و احتمال هم مى دهد که مختلف باشند .

جواب ( ب ) مانند جواب الف مى باشد و همچنين است جواب ( ج ) ,اگر در فرض اختلاف احتمال اعلميت در هر يک از اندو باشد ,واللّه العالم .

در اين سه صورت , در چه صورتى فتوا مى دهيد به وجوب احتياط و در چه صورتى از روى احتياط حکم مى کنيد به وجوب احتياط که رجوع بغير در آن جائز باشد .

در چـه صـورتـى از آن سـه صورت حکم مى کنيد به لزوم احتياطخاص يعنى احتياط بين اين دو مجتهد و در چه صورتى از آن سه صورت حکم مى کنيد به لزوم احتياط عام يعنى احتياطبين همه مجتهدين اعم از متقدمين و متاءخرين و اين دو .

بسمه تعالى در هيچ يک از صور مزبور احتياط واجب نيست .

واللّه العالم .

سوال 4 :

در تعريف مجتهد اعلم مى گويند دو کسى که در فهميدن حکم خدا از تمام مجتهدهاى زمان خـود بـهتر باشد آيا اين بهترفهميدن حکم خدا تنها در مسائل شرعى است يا مسائل سياسى را نيز شامل مى شود ؟

جواب :

ملاک بهتر فهميدن حکم شرعى است , واللّه العالم .

سوال 5 :

آيا زن مى تواند فقط در مسائل زنان مرجع آنان شود ؟

جواب :

زن نمى تواند مرجع تقليد شود , واللّه العالم .

سوال 6 :

آيا کسى که مى تواند محتاط باشد , واجب است که محتاطباشد يا مى تواند تقليد کند ؟

جواب :

مى تواند تقليد نمايد , واللّه العالم .

سوال 7 :

مـکـلـف و مميز بعد از مراجعه به حضرت عالى در مساءله بقاء مى تواند در همه مسائل مراجعه کرده و باقى نماند ؟

جواب :

چـنانچه مجتهد سابقى را اعلم بداند در مسائلى که در زمان حيات آن بزرگوار ياد گرفته بايد بر تقليد سابق باقى بماند ,واللّه العالم .

سوال 8 :

اگر پس از وفات مجتهد , در مساءله اى مجتهد زنده مراجعه کرد .

اکنون که همان مجتهد نيز وفـات يافته وظيفه اش در آن مساءله چيست ؟

آيا طبق نظر حى عمل نمايد يا يکى از دومجتهد از دنيا رفته ؟

جواب :

در مسائلى که تعلم کرده در صورتى که مجتهد دوم را اعلم ازمجتهد اول و مجتهد حى مى داند , واجـب اسـت بـر تـقليد مجتهد دوم باقى بماند .

و اگر مجتهد اول را اعلم از دومى و همچنين از حـى بـوده واجـب است بر تقليد مجتهد اول باقى بماند .

و در صورت شک مى تواند به حى مراجعه کند .

و در مسائلى که ياد نگرفته به حى مراجعه نمايد , واللّه العالم .

سوال 9 :

اگر زن و شوهر هر کدام مرجع تقليدى دارند , در مسائل اختلافى چگونه عمل نمايند ؟

جواب :

هر کدام بر طبق فتواى مرجع تقليدش عمل مى کند , واللّه العالم .

سوال 10 :

نظر مبارک را راجع به کسى که مرجع او از دنيا رفته و همين طور باقى مانده بيان فرماييد ؟

جواب :

بـايـد بـه مجتهد حى رجوع کند و اعمالش را طبق فتواى او انجام دهد , و اعمال سابقى که بعد از فوت مجتهد اول انجام داده اگر بافتواى مجتهد حى يا با فتواى مجتهد ميت ـ در مسائلى که بقاء دران مسائل بنظر مجتهد حى جاير است ـ مطابق است مجزى است ,واللّه العالم .

سوال 11 :

اگر دو مجتهد برابر باشند , مقلد مى تواند از يکى به ديگرمراجعه کند ؟

و اگر کسى تنها يک مساءله را عمل کرده باشدمى تواند به مجتهدى ديگر رجوع کند ؟

جواب :

در مـسـائلـى که ياد گرفته رجوع به غير نمى تواند بکند .

درصورت اعلميت يا محتمل الاعلميه بـودن ديـگـرى , و معيار جوازرجوع دوم جواز رجوع در صورت تساوى ياد گرفتن است , نه عمل کردن , واللّه العالم .

سوال 12 :

بـا تـوجـه بـه مـعـرفـى عده اى از بزرگان در عرصه فقه و فقاهت از سوى حوزه علميه قم , تشخيص اعلم آنها براى مردم بسياردشوار است , چه کنند ؟

جواب :

بـايـد به اهل خبره رجوع نمايد تا مجتهد اعلم يا محتمل الاعلمية را از بين آنها تشخيص دهد و از وى تقليد نمايد , و تفصيل آنهادر رساله مذکور است , واللّه العالم .

سوال 13 :

دخترى است ده ساله که احد ابوين او شيعه است دختربه راه و رسم شيعيان زندگى مى کند ولـى در مـورد تقليد و غيره هيچ تصورى در ذهنش نيست و کيفيت او هم جورى نيست که بتواند دنـبال مسائل تقليد و اعلم بگردد و اعلم را بشناسد ـ دراين صورت راهى که آسان ترين باشد براى صحت اعمال اين دختر چيست ؟

و آيا اين راه براى افراد عادى هم قابل عمل هست يا خير ؟

جواب :

اگر اعمالش را به رجاء صحت انجام دهد و مطابق قول اعلم باشد مجزى است .

واللّه العالم .

سوال 14 :

از آية اللّه العظمى اراکى تقليد مى کردم آيا شرعا مى توانم برتقليد ايشان باقى بمانم ؟

چنانچه اجازه مى دهيد بر تقليد ايشان باشم آيا مى توانم درهمه مسايل تقليد کنم يا در مسايلى که در زمان حيات ايشان ياد گرفته ام ؟

آيا اجازه مى دهيد در قسمتى يا همه فتاواى آقاى اراکى اعم ازآنکه مى دانستم يا نه فتاواى ايشان را رهـا کـرده و از شـمـا تقليدکنم ؟

يعنى بر بعضى فتاوى باقى باشم و بر بعضى به شمامراجعه کنم لطفا به سه سوال بطور کامل و تفصيلى پاسخ ‌دهيد ؟

جواب :

چنانچه به اعلميت مجتهد ميت اطمينان پيدا کرده و مسائل رابراى عمل ياد گرفته تقليد محقق شده و در صورت اعلميت ميت از حى در همان مسائلى ياد گرفته بايد باقى بماند و در غير آنهادر هـر حـال بايد به حى مراجعه کند و اگر اعلميت ميت و حى هردو را احتمال مى دهد مى تواند به حى مراجعه کند و در مسائل ياد نگرفته در زمان حيات ميت بايد به حى مراجعه نمايد .

سوال 15 :

آيا تقليد از مجتهد اعلم واجب است يا از غير اعلم نيزمى توان تقليد کرد ؟

جواب :

در مسائل اختلافى بايد به اعلم و يا محتمل الاعلميه رجوع کند ,واللّه العالم .

سوال 16 :

آيا تقليد ابتدايى از مجتهد ميت همچون امام ( ره ) جايزاست ؟

ب در صورتى که مجتهد ميت اعلم از مجتهدان زند وحاضر باشد وظيفه کسانى که تازه به تکليف رسيده اند ,چيست ؟

جواب :

تقليد ابتدايى از ميت جايز نيست , و بايد به اعلم زنده و محتم الاعلميه رجوع کند , واللّه العالم .

سوال 17 :

مى توان در مسائلى که انسان از مجتهد ميت پيروى نکرده , از مجتهد ميت تقليد کرد ؟

جواب :

در بـقـاى بر تقليد ميت عمل شرط نيست , و در مسائلى که درزمان حيات او تعلم کرديده ايد در صورتى که اعلم از احياءباشد , در آن مسائل بايد باقى بماند , واللّه العالم .

سوال 18 :

اگـر مجتهد ميت از مجتهدان زنده اعلم باشد , تقليد از اوواجب است ؟

چيست ؟

در صورت برابرى چطور ؟

جواب :

در مسائلى که در زمان حيات او تعلم کرده , اگر ميت اعلم از احياباشد , بايد .

بماند و در فرض تـسـاوى و يـا احـتـمـال اعلميت در هردو فرد در آن مسائل مخير است , و در بقيه مسائل بايد به حى رجوع کند , واللّه العالم .

سوال 19 :

اگر بگوييم : تقليد از مجتهد ميت اعلم واجب است ,مى توان در برخى مسائل از مجتهد زنده تقليد کرد ؟

جواب :

پاسخ اين مسأله از جواب بالا معلوم شد , واللّه العالم .

سوال 20 :

اگر مجتهد ميت از مجتهد زنده عالم تر باشد , آيا مقلدمى تواند در مسائلى که در زمان حيات وى از او فرا گرفته , برطبق نظر مجتهد زنده عمل نمايد ؟

جواب :

بايد در فرض مذکور بر تقليد بر ميت اعلم باقى باشد , واللّه العالم .

سوال 21 :

آيا بعضى از مسائلى را که از مجتهد فوت شده يادگرفته ام , مى توانم در آنها از او پيروى کرده و ديگر مسائل را ازحضرت عالى تقليد نمايم ؟

جواب :

در صورت احراز اعلميت ميت از حى , در همه مسائل ياد گرفته در زمان حيات مرجع اولى بايد بر تـقـلـيـد مـيـت اعـلم باقى بماند , ودر صورت احتمال اعلميت مى توان در ان مسائل باقى باشد ومى تواند به حى رجوع کند , و در بقيه مسائل بايد به حى رجوع کند , واللّه العالم .

سوال 22 :

فتواى جناب عالى در مورد بقاى بر تقليد از ميت چيست ؟

جواب :

در مسائلى که تعلم کرده بقاى بر تقليد ميت واجب است , درصورتى که ميت اعلم باشد و در ساير مـوارد بـايـد بـه حى رجوع کند .

و در مورد احتمال تساوى يا احتمال اعلميت در حى و ميت بقاى تـقليد ميت در مسائلى که در زمان حيات از او ياد گرفته جايز است , و در بقيه مسائل بايد به حى اعلم يا محتمل الاعلمية رجوع کند , واللّه العالم .

سوال 23 :

حکم در صورت تشخيص ندادن اعلميت حى و ميت چيست ؟

جواب :

مى تواند در تقليد ميت در مسائلى که در حيات او ياد گرفته باقى بماند , و در بقيه مسائل بايد به حى اعلم يا محتمل الاعلمية رجوع کند , واللّه العالم .

سوال 24 :

در چه مسائلى بايد بر مجتهد اعلم مرده باقى بوده , و چه مسائلى را به عالم زنده مراجعه کرد ؟

جواب :

در مـسـائلـى که در زمان حيات ميت اعلم ياد گرفته واجب است برتقليد ميت باقى بماند , و در بقيه مسائل بايد به حى مراجعه کند ,واللّه العالم .

سوال 25 :

پـس از جستجوى کافى , اگر چند مجتهد يکسان باشند ,آيا مى توان در برخى مسائل از يک نفر , و بعضى را از ديگرى ويا زا سومى تقليد کرد ؟

جواب :

در جـايـى که عمل واحد به فتواى هر دو يا هر سه با تبعيض درتقليد باطل مى شود , تبعيض جايز نيست , و در غير اين موردتبعيض در تقليد مانعى ندارد , واللّه العالم .

سوال 26 :

اگـر شـخـصـى مجتهدش فوت نمايد , و بنابر تقليد از مجتهدزنده , به عالم زنده نيز رجوع نمايد و دومى نيز پى از چندى فوت نمايد اينک بايستى از کدام يک تقليد کند ؟

جواب :

هـر کدام از مراجع فوت شده که اعلم از ديگران و از مجتهد حى است در مسائل ياد گرفته از وى بـر تـقـلـيد او باقى مى ماند و درصورت احتما اعلميت در هر سه نسبت به ديگرى مى تواند به حى مراجعه کند , و در مسائلى که از ان دو ياد گرفته بايد به حى رجوع کند , واللّه العالم .

سوال 27 :

نظر حضرت عالى در بقاى تقليد از ميت چيست ؟

جواب :

چنانچه ميت اعلم باشد در مسائلى که در زمان حيات , از او تعلم کرده بايد بر تقليد او باقى باشد و در بـقيه مسائل بايد به حى رجوع کند و چنانچه اعلميت ميت را احراز نکرده در مسائلى هم که در زمـان حيات از او تعلم کرده مى تواند به حى رجوع کند , ودر بقيه مسائل بايد به حى رجوع کند , واللّه العالم .

سوال 28 :

شـخصى بعد زا فوت مرجع خود متوجه شد اعمالى که انجام داده بر طبق فتواى او نبوده , و همچنين اعمالش مطابق فتواى مرجع حى هم نيست و آگاهى از فتواى مجتهد حى تلاش نکرد تا اينکه مجتهد حى ديگر مراجعه کرد که اعمالش مطابق با فتواى اوست در اين صورت اعمال او چه صورتى دارد ؟

جواب :

چـنـانـچـه تـقليد از مرجع سوم بر طبق مجوز شرعى باشد بايد دروجوب اعاده يا اکتفا به اعمال گذشته بر طبق نظر وى عمل کند ,واللّه العالم .

سوال 29 :

شخصى با اذن و اجازه مجتهد زنده , در تقليد ميت باقى ماند , اکنون مجتهد دومش هم فوت نـمـودند .

آيا مى توان بااذن و اجازه يک مجتهد زنده در تقليد مجتهد اولى باقى بمانديا به مجتهد حى مستقلا تقليد نمايد ؟

جواب :

بايد به اعلم احياء يا محتمل الاعلميه رجوع کند و در بقاى برتقليد ميت و خصوصيات آن بر طبق فـتـواى او عـمـل کند , برحسب فتواى ما چنانچه ميت اول اعلم بوده بايد در مسائلى که در زمان حيات از او ياد گرفته بر تقليد او باقى باشد و در بقيه مسائل به حى رجوع کند .

در غير اين صورت مى تواند درمسائلى هم که در زمان حيات از او تعلم کرده به حى رجوع کند ,واللّه العالم .

سوال 30 :

بـنـده در دو يـا سـه مساءله از آية اللّه العظمى اراکى ( ره ) تقليدنمودم و پيشتر هم مقلد امام خـمـيـنـى ( ره ) بـوده ام , حـال بـنابراذن مجتهد زنده به امام باقى بمانم يا به آيت اللّه اراکى ؟

يا ازمجتهد حى ؟

جواب :

هر کدام از مراجع ميت اعلم از حى باشد در مسائلى که از وى يادگرفته واجب است باقى بماند .

و در مسائلى که در زمان حيات مرجع سابق يا اسبق ياد نگرفته بايد به حى مراجعه نمايد ,واللّه العالم .

سوال 31 :

ايـن جـانـب اکـنـون مـقـلـد مـرحوم حضرت آيت اللّه العظمى اراکى ( ره ) هستم , آيا اجازه مى فرماييد که در مسائل جديدروز مقلد حضرت عالى باشم ؟

جواب :

بـقـاى بـر تـقليد ميت در مسائلى که در حال حيات وى تعليم نکرده ايد جايز نيست و بايد به حى رجوع نماييد , واللّه العالم .

سوال 32 :

ايـن جانب ندانستن مساءله , بعد از رسيدن به سن تکليف ازمجتهد ميت تقليد کردم .

پس از مدتى مساءله برايم روشن شد .

تکليف بنده در مورد اعمال و عبادتهاى گذشته چگونه مى باشد ؟

جواب :

به رساله عمليه مجتهدى که فعلا بايد از او تقليد کنيد مراجعه کنيد , اگر اعمال سابقتان بر طبق فتاوى ما بوده مجزى است ,واللّه العالم .

سوال 33 :

اگـر چـنـد مرجع يکسان باشند يا احتمال اعلميت در بعضى وجود داشته باشد , آيا مى توان بـعـضـى از مـسـائل را از يـکـى , وبـاقى مانده را از ديگرى تقليد کرد ؟

و آيا مى توان از مجتهدى به مجتهد ديگر رجوع کرد ؟

جواب :

در صـورتـى کـه احـتمال اعلميت مختص به يکى باشد , تقليد از اومتعين است .

و در صورتى که احـتـمـال اعـلـمـيـت در هر کدام موجدباشد مى توان با تبعيض مسائل يا بدون آن هر يک از آنها تقليدکرد .

و ظن به اعلميت يکى از آنها اعتبار ندارد لکن اگر در اين صورت در بعضى از مسائل از يـکـى تـقـليد کرده نمى تواند در آن مسائل به ديگرى عدول کند , مگر آنکه محرز شود که دومى اعلم است يا احتمال اعلميت مختص به او شود , واللّه العالم .

سوال 34 :

در صـورت مـزاحم بودن شرايط نماز جمعه , حضرت عالى آن را احتياط واجب مى دانيد .

آيا کـسـى کـه مـقـلد شماست مى تواند در اين مساءله از مجتهدى تقليد کند که نماز جمعه راواجب نمى داند ؟

جواب :

مى تواند با رعايت الاعلم فالاعلم از مجتهد ديگرى تقليد کند ,واللّه العالم .

سوال 35 :

اگر از مجتهدى تقليد صحيحى کرده مى تواند بعد از فوت يا در حيات وى به مجتهد ديگرى کـه در آن مـسـاءله نظرى موافق دارد استناد داده و از او تقليد نمايد ؟

و لو دومى غير اعلم باشد و وجه عمل را مغاير آنچه اولى نظر دارد بداند ؟

درصورت اختلاف فتوى آيا موردى هست که تخيير باشد بين بقاء بر تقليد سابق از حى به ميت و عدول به مجتهدى ديگر ؟

جواب :

عـدول از حـى به حى ديگر جايز نيست مگر آنکه مجتهد ثانى اعلم باشد و استناد به فتوا لازم است اسـتـنـاد بـه شـخـص اثرى ندارد ودر صورت اتفاق در راءى فتواى هر يک مى تواند استناد کند و درصـورت اخـتـلاف بـايـد به اعلم مراجعه کند و در صورت تساوى حى با حى فرضا يا اگر هر دو مـحـتـمل الاعلمية باشند مکلف مخيراست هر يک مراجعه کند و چنانچه ميت محتمل الاعلمية بـاشـد درمـسـائلى که در زمان حيات او ياد گرفته مخير است به تقليد ميت باقى بماند يا به حى رجوع کند , و در مسائلى ديگر بايد به حى مراجعه کند .

واللّه العالم .

سوال 36 :

در رساله حضرت عالى آمده گمان به اعلميت يک مرجع کافى نمى باشد منظور چيست ؟

جواب :

اگـر هـر يـک از دو مرجع محتمل الاعلمية نسبت به ديگرى باشندمکلف مخير است , به هر يک مراجعه کند و گمان به اعلميت يکى مرجع نمى شود , واللّه العالم .

سوال 37 :

شـخصى که متوجه مساءله تقليد نبود , اما مساءله اى که برايش پيش مى آمد از رساله مجتهد وقـت اخـذ مـى نموده وعمل مى کرد .

آيا اين مقدار براى تحقق تقليد و بقاى پس ازوفات او کافى است ؟

جواب :

در صورتى که وظيفه اش تقليد از آن مجتهد بوده کافى است ,واللّه العالم .

سوال 38 :

زن و شوهرى , هر کدام مقلد يک مرجع تقليد مى باشند ,مسلما گاهى از ديدگاههاى آن دو بزرگواران با هم فرق دارد ,مثلا مجتهدى خون در تخم مرغ را نجس و مجتهد ديگر پاک مى داند , بنابراين باعث عسر و حرج مى شود چه کنند ؟

جواب :

مـرجع تقليد هر کدام اعلم باشد آن ديگرى نيز بايد از او تقليدکند , و تقليد از مجتهد ديگر مجزى نيست .

و اگر هر کدام مجتهدخود را از ديگرى اعلم تشخيص بدهد با موازينى که در رساله عمليه ذکر شده بايد از مجتهد خود تقليد کرده و به فتواى اوعمل کند , واللّه العالم .

سوال 39 :

بـا فـوت مـرجع تقليد وظيفه مقلدان آن مرحوم چه خواهدبود ؟

آيا مى توانند بدون رجوع به مـجـتهد زنده , يعنى بى آنکه در مساءله بقاى بر ميت از زنده اى بپرسد , به تقليد خود از آن مرحوم ادامه دهد ؟

جواب :

چـنانچه رجع تقليد وفات کند , فتواى او در مساءله بقا بر ميت اعتبار ندارد .

لازم است مقلد او در مساءله جواز بقا يا وجوب آن با ساير خصوصيات لازمه رجوع کند به مجتهد حى که اعلم ازساير احيا است , واللّه العالم .

سوال 40 :

پـس از آن کـه شخص تنها در مساءله بقاى بر ميت به حضرت عالى مراجعه کرد , آيا مى تواند همه مسائل را از اوپيروى کند ؟

جواب :

چـنانچه مجتهد سابقى را اعلم بداند در مسائلى که در زمان حيات آن بزرگوار ياد گرفته بايد بر تقليد سابق باقى بماند , و دربقيه مسائل بايد به مجتهد زنده رجوع کند , واللّه العالم .

سوال 41 :

در مسائلى که احتياط واجب داريد مى توان به مرجع ديگررجوع نمود ؟

جواب :

در احـتياطات به فتواى کسى که در مرتبه بعد از مجتهد اعلم قاردارد مى توان مراجعه کرد , واللّه العالم .

سوال 42 :

پـس از ايـن کـه در مـسـاءلـه بقاء بر تقليد به حضرت عالى مراجعه کردم , مى توانم در برخى مسائلى که حضرت عالى آسان تر گرفته ايد رجوع نمايم ؟

جواب :

اگـر مجتهد سابق اعلم باشد نسبت به مسائلى که در حال حيات از او ياد گرفته بايد به فتاوى او عـمـل نـمـايـيـد , و در بـقـيـه مـسـائل بـايـد بـه مجتهد زنده رجوع کنيد و اگر مجتهد ميت مـحتمل الاعلمية باشد در مسائل هم که در زمان حيات او ياد گرفته ايدمى توانيد به مجتهد زنده رجوع کنيد , واللّه العالم .

سوال 43 :

اگر چند مرجع در يک سطح باشند , آيا شخص مى تواندبرخى مسائل را از يکى و برخى ديگر را از مجتهدى ديگر فرابگيرد ؟

جواب :

تـبعيض در تقليد از متساويين جايز است در صورتى که موجب علم به بطلان عمل واحد به فتواى هر دو يا مخالفت قطعيه در دوعمل نشود , واللّه العالم .

سوال 44 :

اگـر مـجتهدى اعلم باشد و مجتهد ديگر با تقواتر باشد ولى علمش کم است از او تقليد جايز است اگر مجتهدى اعلم , ومجتهدى ديگر با تقواتر باشد .

تقليد از کدام جايز است ؟

جواب :

در صورت اختلاف در فتوا بايد از اعلم تقليد کرد , واللّه العالم .

سوال 45 :

اگر مجتهدى دوازده امام نباشد اما عادل باشد مى شود ازوى تقليد کرد ؟

جواب :

تقليد از وى جايز نيست , واللّه العالم .

سوال 46 :

آيـا شـخـص شـيـعه مى تواند از عالم اهل سنت تقليد کند , بااين شرط که ديدگاههاى وى مطابق با شيعه باشد ؟

جواب :

شرط مرجع تقليد (( ايمان )) است با ساير شروط که در رساله عمليه آمده است , واللّه العالم .

سوال 47 :

مجتهدى که همه شرايط را دارا باشد , اما حريص به دنياباشد مى شود از او تقليد کرد ؟

جواب :

اگر عادل است مى توان تقليد کرد , واللّه العالم .

سوال 48 :

براى شناخت اعلم از مراجع , قول چه کسى از افراد مقدم است ؟

بسمه تعالى قول هر کدام از چند نفر که خبرويت آنها اقوى است مقدم است ,واللّه العالم .

49 ـ در مورد مساءله اى بعد از فتوا مى فرماييد ((بعيد نيست حکم مساءله چنين باشد )) مراد فتوى يا احتياط است ؟

بسمه تعالى فتوى است .

واللّه العالم .

50 ـ مـقلدى که نسبت به اعلم بودن مجتهد فوت شده شک دارد و در مساءله بقاى بر تقليد ميت نيز به حضرت عالى رجوع نموده , در مسائل عمل شده هم مى تواند به فتواى شما عمل نميد ؟

بسمه تعالى در فرض سوال مى تواند , واللّه العالم .

51 ـ آيا تقليد صرفا عمل کردن است يا التزام به عمل در تقليدکافى است ؟

بسمه تعالى تـقـليد : يعنى عملى که مستند به فتواى مجتهد است و در بقاى برتقليد ميت عمل لازم نيست , بلکه تعلم فتوى کافى است , و التزام به عمل نمودن به فتواى مجتهد اثرى ندارد , واللّه العالم .

52 ـ در مورد احتياط واجب به چه کسى مراجعه شود ؟

جواب :

در مواردى که ما احتياط کرده ايم , مى توانيد به مجتهد ديگر بارعايت الاعلم فالاعلم مراجعه کنيد , واللّه العالم .

سوال 53 :

رجوع به مجتهدى در تقليد بناى شهادت دو نفر عادل چگونه است ؟

جواب :

اگر بعد از آن به طريق معتبر اعلم يا محتمل الاعلميه مرجعى راکه به او رجوع کرده احراز کند , رجوع سابق او صحيح مى شود ,واللّه العالم .

سوال 54 :

رجوع از مرجع حى به مرجع ديگر چگونه تحقق مى يابد ؟

جواب :

چـنـانـچه به وجه شرعى محرز شود که دومى اعلم يا خصوص اومحتمل الاعلميه است بايد به او رجوع کند , واللّه العالم .

سوال 55 :

اين جانب مقلد حضرت آيت اللّه العظمى اراکى ( ره ) بودم و چند فتوى از ايشان را ياد گرفتم و عـمـل نـمـوده ام , در حال حاضر در نظر دارم در تمام مسائل مقلد حضرت عالى باشم ,آيا اجازه مى فرماييد ؟

جواب :

چنانچه اعلميت ايشان محرز است بايد در آن مسائلى که براعمل ياد گرفته ايد باقى بمانيد , و در بـقـيـه مـسـائل بـه حـى مـراجعه کنيد , و اگر مجتهد ميت محتمل الاعلمية باشد مى توانيد در همه مسائل به حى رجوع کنيد , واللّه العالم .

سوال 56 :

کـسـى کـه مـرجع تقليد برگزيده , آيا مى تواند در بعضى ازمسائل نمايد رجوع به مجتهدى ديگر ؟

جواب :

اگر مجتهد اعلم باشد و احتمال اعلميت فقط در او باشد تقليد اومتعين است , واللّه العالم .

سوال 57 :

براى تشخيص اعلم , آيا اهل فن بايد مجتهد باشد ؟

جواب :

لازم نـيست مجتهد باشد , ولى بايد در حدى از علميت باشد که مجتهد را از غير مجتهد و اعلم از غير اعلم تشخيص دهد , واللّه العالم .

سوال 58 :

آيـا انسان مى تواند از مجتهدى تقليد کند که يقين به اعلميت او نداشته باشد , با توجه به اين که احتمال اعلميت ديگرى را بدهد ؟

جواب :

اگر فقط در يک شخص از دو نفر احتمال اعلميت مى دهد از همان بايد تقليد کند , واللّه العالم .

سوال 59 :

کـسانى که جديدا بالغ مى شوند و با تحقيق و بررسى ازاهل خبره نتوانستند به نتيجه قطعى برسند تکليف آنهاچيست ؟

جواب :

نـظـر کـسانى که خبرويت آنها اقوى است اخذ نمى شود , و .

اقوى در بين نبود از مجتهدى که مجتهد الاعلميه است بايد تقليد کند ,و اگر در همه احتمال اعلميت بدهد در تقليد مخير است , واللّه العالم .

سوال 60 :

لـطـفـا مـحـدوده فـروع دين و احکام فقهى ( تقليدى ) وموضوعات ( غير تقليدى ) را بيان فرماييد ؟

جواب :

مـکـلفى که مجتهد نيست در همه عبادات و معاملات و کارهايى که انجام مى دهد يا ترک مى کند بايد مقلد باشد , يا احتياط کند , مگرمواردى که از مسلمات است , مانند اصل وجوب نماز و روزه و .

و در اعتقادات تقليد جايز نيست و تشخيص مصاديق موضوعات به عهده خود مکلف است , واللّه العالم .

سوال 61 :

شـخـصـى بدون تحقيق به فتواى مجتهد وقت رفتار کرده ,آيا اين مقدار براى تحقق تقليد و بقاى پس از فوت او کافى است ؟

جواب :

اگر صاحب رساله واجد شرايط تقليد بود در آن مسائلى که درزمان حيات از او اخذ کرده مى تواند به تقليد او باقى باشد , بلکه اگر اعلم بود بايد در آن مسائل بر تقليد او باقى باشد , واللّه العالم .

سوال 62 :

آيـا پس از اين که از مجتهدى تقليد کرد , مى تواند به طورمطلق از مجتهدى زنده به ديگرى برگردد يا بايد به اعلم رجوع کند ؟

جواب :

اگر مجتهد دوم اعلم يا خصوص او محتمل الاعلميه باشد , بايدبه او رجوع کند , واللّه العالم .

سوال 63 :

کـسى که تا اندازه اى آگاه است , و حکم را بهتر فهميده , ازاين رو در برخى مسائل احتمال مـى دهـد مـجـتـهـد زنده آگاه تراست , آيا در مسائلى که به اعلم بودن او يقين ندارد مى تواندبه مجتهد زنده رجوع کند ؟

جواب :

در فرض مزبور مى تواند به حى مراجعه نمايد , واللّه العالم .

سوال 64 :

اگـر کـسـى در اعلم بودن حى يا ميت مردد باشد , با توجه به فتواى حضرت عالى مبتنى بر وجوب ابقاى بر تقليد اعلم آيامى تواند به مجتهد زنده رجوع کند ؟

جواب :

در فرض سوال مى تواند به حى مراجعه نمايد , واللّه العالم .

سوال 65 :

آيـا عـمـل بدون تقليد مطلقا حرام است يا بطلانش درصورتى است که مطابق تقليد صحيح نباشد ؟

جواب :

باطل است , مگر آن که مطابق با واقع يا تقليد صحيح باشد .

سوال 66 :

آيا منظور از يقين در رساله عمليه اطمينان است يا علمى که احتمال خلاف در آن راه نداشته باشد ؟

جواب :

در غير مرافعات و بعض موارد حکم حاکم , اطمينان در حکم يقين است , واللّه العالم .

سوال 67 :

اگر مکلفى 5 الى 6 سال عبادتش را بدون تقليد انجام دهدوظيفه اش چيست ؟

جواب :

به مجتهدى که وظيفه اش تقليد از او است رجوع مى کند چنانچه اعمال گذشته به حسب فتواى او صحيح بود اعاده آن لازم نيست , واللّه العالم .

سوال 68 :

ايا زن مى تواند مرجع تقليد شود ؟

جواب :

زن نمى تواند مرجع تقليد شود , واللّه العالم .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

استفاءسایر مراجع

No image

احکام تقلید

جدیدترین ها در این موضوع

استفتائات نذر

استفتائات نذر

یائِسِه

یائِسِه

وثیقه

وثیقه

نفقه

نفقه

No image

نری

پر بازدیدترین ها

No image

غسل(جنابت)

No image

مطهرات

No image

نوافل یومیه

No image

نبش قبر

No image

زکات

Powered by TayaCMS