فلسفه روزه
يکى از عبادتهاى اسلامى روزه است، يکى از آثار تربيتى روزه اين است که به «حکومت عادت و شهوت» بر انسان پايان مىدهد و انسان را از بردگى تمنيات نفسانى رها مىسازد.
خطرناکترين و بدترين حکومتها، حکومت عادت بد و بندگى نفس است؛ چه بسا يک اعتياد کوچک - مانند اعتياد به سيگار - به عزت نفس انسانى لطمه جبرانناپذير وارد مىسازد تا چه رسد به اعتيادهاى ديگر!
انسان آزاد کسى است که هيچ نوع عادت نامطلوبى بر او حکومت نکند و با اراده آهنين خود حکومت هر نوع عادتى را سرکوب سازد و يک چنين آزادگى و کمال روحى به مقاومت و پايدارى نيازمند است که روزه پديد آورنده آن است.
گذشته از اين، زنده کننده عواطف انسانى است. افراد ثروتمند و متمکن که در طول سال بر سر سفرههاى رنگين مىنشينند و از افراد گرسنه که در طول سال بسان روزه داران تا شب گرسنه مىمانند بى خبرند، با روزه گرفتن و گرسنگى سراسر روز به ياد چنين افرادى افتاده و از درد دل آنها آگاه مىشوند و در نتيجه روح و روان آنها تجليگاه عالىترين عواطف انسانى مىگردد و به فکر کم کردن فاصله طبقاتى و برطرف ساختن نيازمنديهاى طبقه مستمند مىافتند. چه خوب است که طبقه مرفع نيازمندى طبقهاى افتند که هرگاه به همان حال بمانند و آتش خشم آنها شعلهور گردد، همه چيز را مىسوزاند و زندگى را نابود مىسازد!
روزه ماه رمضان نمودارى از مساوات و اتحاد است؛ زيرا در اين ماه تمام طبقات - اعم از مرفه و غير مرفه - به تمنيات نفسانى پشت پا زده و هماهنگ مىگردند.