واجبات طواف

واجبات طواف

واجبات طواف

واجبات طواف دو قسم است :

قسم اول - چيزهايى که شرط طواف است و آن پنج امر است :

اول - نيت است يعنى بايد طواف را با قصد خالص براى خدا بجا آورد .

«539»م - نيت را لازم نيست به زبان بياورد و لازم نيست به قلب بگذراند بلکه همانکه بنا دارد اين عمل را بجا آورد و با اين بنا بجا آورد کفايت مى‌کند و به عبارت ديگر نيت در عبادت و کارهاى ديگر در اين جهت فرق ندارد پس همانطور که انسان با قصد آب مى‌خورد و راه مى‌رود عبادت را اگر همانطور بجا آورد با نيت بجا آورده .

«540»م - بايد عبادت را براى اطاعت خدا بجا آورد و در اين جهت با کارهاى ديگر فرق پيدا مى‌کند. پس بايد طواف را براى اطاعت خدا بجا آورد .

«541»م - اگر در بجا آوردن طواف يا ساير اعمال عمره و حج که عبادى است ريا کند يعنى براى نشان دادن و به رخ ديگرى کشيدن و عمل خود را خوب جلوه دادن بجا آورد طواف او و همينطور هر چه را اينطور بجا آورده باطل است و در اين عمل معصيت خدا را هم کرده است .

«542»م - ريا بعد از عمل و تمام کردن طواف يا ديگر اعمال باعث بطلان عمل نمى‌شود .

«543»م - کفايت مى‌کند در صحيح بودن عمل آنکه براى خدا بياورد يا براى اطاعت امر خدا يا براى ترس از جهنم يا براى رسيدن به بهشت و ثواب .

«544»م - اگر در عملى که براى خدا مى‌آورد رضاى ديگرى را هم شرکت دهد و خالص براى خدا نباشد عمل باطل است .

دوم - آن است که طاهر باشد از حدث اکبر مثل جنابت و حيض و نفاس و از حدث اصغر يعنى بايد با وضو باشد .

«545»م - طهارت از حدث اکبر و اصغر در طواف واجب شرط است چه طواف عمره باشد يا طواف حج يا طواف نساء حتى در عمره و حج مستحب که پس از احرام بستن واجب است آن را تمام کند .

«546»م - طهارت از حدث اکبر و اصغر در طواف مستحبى شرط نيست لکن کسى که جنب يا حائض است جايز نيست در مسجد الحرام وارد شود ولى اگر غفلتا يا نسيانا طواف مستحب کرد صحيح است .

«547»م - طواف - يعنى هفت دور اطراف خانه کعبه گرديدن - مستحب است و بلکه هر چه شخص بتواند طواف کند خوب است و در اين طواف طهارت شرط نيست .

«548»م - اگر شخصى که حدث اکبر يا اصغر داشته طواف واجب کند باطل است چه از روى عمد باشد يا از روى غفلت يا نسيان يا ندانستن مسأله باشد .

«549»م - اگر در اثناى طواف حدث عارض شود پس اگر پس از تمام شدن دور چهارم است و بدون اختيارباشد بايد طواف را قطعکند و طهارت تحصيل کند و از همانجا که طواف را قطع کرده تمام کند .

«550»م - اگر در فرض سابق پيش از تمام شدن دور چهارم و پيش از رسيدن به نصف باشد در اين صورت طواف باطل است اعاده شود و اگر بعد از نصف و پيش از تمام شدن دور چهارم يا بعد از تمامى دور چهارم باشد ولى اختيارى بوده احوط در اين دو صورت اين است که طواف خود را پس از طهارت از جاييکه قطع نموده تمام کرده سپس اعاده نمايد و به جاى اين احتياط اگر اين کار را بکند کافى است که پس از قطع طواف و طهارت يک طواف کامل جديد به جا آورد به اين معنى که قصد اين باشد که طوافى را که به جا مى‌آورد چنانچه تمامش بر ذمه بوده به اين طواف ذمه او فارغ شود وگرنه مقدارى از آن به جاى کمبود طواف سابق و باقيمانده لغو باشد و در اين حکم فرقى بين حدث اصغر و اکبر نيست .

«551»م - اگر در اثناء طواف حدث اکبر مثل جنايت يا حيض عارض شود فورا از مسجد الحرام بيرون رود پس اگر پيش از تمامى دور چهارم بود پس از غسل طواف را اعاده کند .

«552»م - اگر عذر داشته باشد از وضو و غسل و نتواند صبر کند تا عذرش برطرف شود.واجب است تيمم کند بدل از وضو يا بدل از غسل .

«553»م - اگر تيمم کرد بدل از غسل و حدث اصغر عارض شد براى حدث اکبر لازم نيست تيمم کند بلکه حدث اصغر بايد تيمم کند و تا حدث اکبر براى او حاصل نشده و عذرش باقى است همان تيمم اول کافى است لکن احتياط مستحب آن است که تيمم بدل از غسل هم بکند .

«554»م - احتياط واجب آن است که اگر اميد دارد که عذرش از وضو يا غسل مرتفع شود صبر کند تا وقتى که وقت تنگ شود يا اميدش قطع شود .

«555»م - اگربا وضو بوده و شک کند که حدث عارض شده است يا نه بنابر وضو داشتن بگذارد و لازم نيست وضو بگيرد و همچنين اگر از حدث اکبر پاک بود و شک کند که حدث عارض شده .

«556»م - اگر محدث به حدث اصغر يا اکبر بوده و شک کند که وضو گرفته يا نه يا غسل کرده يا نه بايد در فرض اول وضو بگيرد و در فرض دوم غسل کند .

«557»م - اگر بعد از تمام شدن طواف شک کند که با وضو آن را بجا آورده يا نه يا شک کند با غسل آن را بجا آورده يا نه طواف او صحيح است لکن براى اعمال بعد بايد طهارت تحصيل کند

«558»م - اگر در اثناء طواف شک کند که وضو داشته يا نه پس اگر بعد از تمامى دور چهارم است طواف را رها کند و وضو بگيرد و از همانجا تتمه طواف ر ابجا آورد و احتياطا طواف را اعاده نمايد البته اين احتياط ترک نشود بهتر است هم چنانکه احتياط بعدى هم وجوب ندارد ولى ترک نشود بهتر است و اگر قبل از تمام شدن دور چهارم است احتياط آن است که طواف را تمام کند و اعاده کند .

«559»م - در تمام صورتهايى که در شک گفته شد که بنابر طهارت بگذارد يا طوافش صحيح است بهتر آن است که تجديد وضو کند و رجاءا غسل بجا آورد چون ممکن است که بعد معلوم شود وضو يا غسل نداشته و اشکال پيدا مى‌شود .

«560»م - اگر در اثناء طواف شک کند که غسل کرده است از جنابت يا حيض يا نفاس يا نه بايد فورا از مسجد الحرام بيرون برود پس اگر شوط چهارم را تمام کرده بوده و شک کرده بعد از غسل برگردد و تتمه را بجا آورد و الا بعد از غسل اعاده کند طواف را بنحوى که در مسئله 550 توضيح داده شد و احتياط آن است که در صورت اول نيز اعاده کند .

«561»م - اگر آب و چيزى که به آن جايز است تيمم کند موجود نباشد حکم آن حکم غير متمکن از طواف است پس با مايوس بودن از پيدا شدن يکى از آن دو بايد نايب بگيرد.

و احتياط وجوبى آن است که اگر جنب و حائض و نفساءو مستحاضه کثيره و متوسط نيست خودش نيز طواف کند و چون مستحاضه بدون بجا آوردن غسلهايى که بر او لازم است نمى تواند وارد مسجد الحرام شود و طواف کند بنابراين به احتياطى که در غير جنب و حائض و نفساء گفته شد بايد عمل کند البته فرض آنکه در مسجد الحرام امکان تيمم نباشد بسيار بعيد است زيرا با سنگهاى کف مسجد الحرام مى توان تيمم کرد .

سوم طهارت بدن و لباس از نجاست .

«562»م - احتياط واجب آن است که از نجاساتى که در نماز عفو شده - مثل خون کمتر از درهم اجتناب کند و احتياط مستحب آن است که در جامه اى که با آن نتوان نماز خواند مثل عرقچين و جوراب حتى انگشتر نجس اجتناب نمايد .

«563»م - در خون قروح و جروح اگر تطهير آن مشقت داشته باشد لازم نيست که تطهير کند .

«564»م - در خون قروح و جروح تا آن اندازه اى که مى شود تطهير کرد و لباس را عوض کرد احتياط واجب آن است که تطهير کند يا جامه را عوض کند .

«565»م - احتياط آن است که اگر مى تواند تاخير بيندازد طواف را تا بشود بى مشقت تطهير کرد تاخير بيندازد بشرطى که وقت تنگ نشود .

«566»م - اگر طواف کند و بعد از آنکه از طواف فارغ شد علم پيدا کند به نجاست در حال طواف اظهر آن است که طوافش صحيح است .

«567»م - اگر شک داشته باشد که لباسش يا بدنش نجس است مى تواند با آن حال طواف کند و صحيح است چه بداند که پيشتر از اين پاک بوده يا نداند لکن اگر بداند که پيتشر نجس بوده و نداند که تطهير شده است نمى توان با آن حال طواف کند بلکه بايد تطهير کند و طواف کند .

«568»م - اگر در بين طواف نجاستى ببدن يا لباس او عارض شود اگر جامه پاکى داشته باشد همانجا جامه را عوض کند و اگر جامه ندارد يا بدنش نجس شده و نمى تواند در آنجا تطهير کند اگر اين حادثه بعد از تمام شدن شوط چهارم بوده طواف را قطع نموده پس از تطهير باقيمانده از طواف را بجا آورد ولى اگر قبل از تمام شدن شوط چهارم بوده يک طواف به قصد اتمام و يا تمام انجام دهد .

«569»م - اگر در بين طواف نجاستى در بدن يا لباس خود ببيند و احتمال بدهد که در اين حال نجاست حاصل شده حکم اين در مسئله قبل توضيح داده شد .

«570»م - اگر در بين طواف علم پيدا کند که نجاست به بدن يا لباس او از اول بوده اگر بعد از تطهير بدن يا لباس يک طواف کامل به نيت تمام و يا اتمام انجام دهد .

«571»م - اگر فراموش کند نجاست را و طواف کند اظهر وجوب اعاده است و همينطور است اگر در بين طواف يادش بيايد .

چهارم - ختنه کردن است در حق مردان و اين شرط در زنها نيست و احوط بلکه اظهر اين است که بچه مميز که خوب و بد را تشخيص مى دهد اگر شخصا محرم شود بايد ختنه کرده باشد بلکه اگر بچه مميز نباشد يا احرامش را وليش ببندد اعتبار ختان در او بعيد نيست بلکه حکم به اعتبارش احوط است .

«572»م - اگر بچه را که ختنه نشده وادار به احرام کنند يا او را محرم کنند احرام او صحيح است ولى طواف او صحيح نيست . پس اگر محرم به احرام حج شود چون طواف نساء او باطل است بنابر اقوى حلال شدن زن بر او مشکل مى شود مگر آنکه او را ختنه کنند و طواف دهند يا خودش بعد از ختنه شدن طواف کند يا آنکه نايب براى او بگيرند تا طواف کند .

«573»م - اگر بچه ختنه کرده به دنيا بياد طواف او صحيح است .

پنجم- ستر عورت است - پس اگر بدون ساتر عورت طواف کند باطل است و معتبر است در آن اباحه پس با ساتر غصبى طواف صحيح نيست بلکه با لباس غصبى غير ساتر نيز بنابر احتياط واجب و احتياط آن است که مراعات شرايط لباس نمازگذار را بنمايند.

«574»م - واجب آن است که مراعات موالات عرفيه را در طواف بنمايد يعنى در بين دوره هاى طواف آنقدر طول ندهد که از صورت يک طواف خارج شود .

قسم دوم - چيزهايى است که گفته اند داخل در حقيقت طواف است اگر چه بعضى از آنها نيز شرط است از براى طواف لکن در عمل فرقى نمى کند و آن هفت چيز است :

اول - آنکه ابتداء کند به حجر الاسود.

«575»م - در ابتداء کردن به حجرالاسود احوط آن است که قبل از حجر الاسود ايستاد و نيت کند که طواف را از جاييکه محاذات واقعى محقق مى شود بجا آورم و زياده بر آن از باب مقذمه علميه باشد .

«576»م - آنچه واجب است آن است که انسان يقين کند که طواف را از حجرالاسود شروع کرده و به آن ختم کند و لذا براى شروع از حجرالاسود قبل از خط محاذات نيت نمايد .

«577»م - از هر جاى حجرالاسود که شروع کرد بايد در دور هفتم به همان جا ختم کند پس اگر از اولش شروع کرد بايد به اولش ختم شود و همچنين اگر از وسط يا آخر شروع کرد بايد به همان جا ختم شود .

«578»م - در طواف بايد به همان طورى که همه مسلمين طواف مى کنند از محاذات »حجرالاسود« بدون دقتهاى صاحبان وسوسه شروع کنند و در دورهاى ديگر بدون توقف دور بزنند تا هفت دور تمام شود .

«579»م - گاهى ديده مى شود که اشخاص نادان در هر دورى که مى زنند مى ايستند و عقب و جلو مى روند که محاذات درست کنند و اين موجب اشکال است و گاهى حرام است .

دوم - ختم نمودن هر دورى است به حجرالاسود و اين حاصل مى شود به اينکه بدون توقف هفت دور را ختم کند و در دور هفتم احتياطا قدرى از حجرالاسود بگذرد و آنرا ختم کند و زيادى را از باب مقذمه علميه حساب کند لازم نيست در هر دورى بايستد و باز شروع کند و کارى جهال را نبايد بکنند .

سوم - آنکه در طواف کردن خانه کعبه در طرف چپ طواف کننده واقع شود

«580»م - لازم نيست در تمام حالات طواف خانه را حقيقتا بشانه چپ قرار دهد بلکه بايد در موقع دور زدن به حجر اسماعيل )ع( و در نبشهاى خانه خدا مواظب باشد که به چپ يا راست منحرف نگردد.

«581»م - در موقع رسيدن به گوشه هاى خانه بايد مواظب باشد شانه از محاذات کعبه به چپ يا راست منحرف نگردد.

«582»م - گاهى ديده مى شود که بعضى از نادانان براى احتياط ديگرى را وادار مى کنند که او را طواف دهد و خود طواف کنند اختيار را از خود سلب مى کند و به دست ديگرى مى دهد و تکيه به دست او مى دهد و او را آن شخص ديگر با فشار دور مى دهد اين طواف باطل است و اگر طواف نساء را اينطور بجا آورد زنها يا مردها بر او حرام خواهند بود .

«583»م - احتياط به اينکه خانه در تمام حالات طواف حقيقتا به طرف چپ باشد گر چه خيلى ضعيف است و قابل اعتناء نيست و بايد اشخاص جاهل و اهل وسوسه از آن احتراز کنند و به همان ترتيب که سايرين دور مى زنند بزنند لکن اگر شخص عاقل عالمى بخواهد احتياط کند و قدرى شانه را چپ کند در موقع رسيدن به حجر اسماعيل يا ارکان کعبه بطورى که خلاف متعارف و موجب انگشت نمايى نشود مانع ندارد .

«584»م - اگر به واسطه مزاحمت طواف کنندگان مقدارى از دور زدن بخلاف متعارف شد مثل انکه روى طواف کننده به کعبه واقع شد يا پشتش واقع شد و يا عقب طواف کرد بايد آن مقدار را جبران کند و از سر بگيرد .

«585»م - اگر واسطه کثرت جمعيت انسان را بدون اختيار خود بردند و دور دادند کفايت نمى کند.لکن اگر عرفا سلب اختيار نشده باشد اشکالى ندارد .

«586»م - در طواف کردن هر طور برود مانع ندارد مى تواند آهسته برود و مى تواند تند برود و مى تواندبدود و مى تواند سواره طواف کند يا با دوچرخه طواف کند . لکن بهتر آن است که بطور ميانه روى برود .

چهارم - داخل کردن حجراسماعيل )ع( است در طواف - و حجر اسماعيل محلى است که متصل به خانه کعبه است و بايد طواف کننده دور حجراسماعيل نيز بگردد.

«587»م - اگر دور حجر اسماعيل نگرديد و از داخل آن طواف کرد طوافش باطل است و بايد اعاده کند .

«588»م - اگر عمدا اين کار را بکند حکم ابطال عمدى طواف را دارد که گذشت .

«589»م - اگر سهوا اين کار را بکند حکم ابطال سهوى را دارد .

«590»م - اگر در بعضى از دورها حجراسماعيل را داخل در دور زدن نکرد واجب آن است که آن دور را از سر بگيرد و بهتر آن است که طواف را تمام کند و سپس اعاده نمايد .

«591»م - اگر کسى در بعضى از دورها از روى ديوار حجراسماعيل برود واجب است که آن دور را از سر بگيرد و بهتر است که طواف را تمام کند وسپس اعاده نمايد .

پنجم - بودن طواف است بين خانه کعبه و مقام حضرت ابراهيم )ع( از همه اطراف در صورت تمکن و قدرت و الا پشت پشت مقام ابراهيم هم اشکال ندارد .

«592»م - مراد از اينکه طواف بين کعبه ومقام باشد آن است که ملاحظه شود مسافتى را که ميان خانه و مقام ابراهيم است و در همه اطراف خانه کعبه طواف کنند از آن مقدار دورتر نباشد از خانه کعبه )و مابين مقام و خانه چنانچه گفته اند تقريبا بيست وشش ذراع و نصف است( پس در همه اطراف بايد همينقدر بيشتر دور نباشد اگر ممکن باشد والا مانع ندارد .

«593»م - اگرشخص از پشت مقام ابراهيم طواف کند که مقام ابراهيم هم داخل در طوافش شود اگر رعايتش ممکن بود و رعايت نکرد طوافش باطل است وبايد اعاده کند و الا طوافش صحيح است .

«594»م - اگر بعضى از دورها را از پشت مقام طواف کند در صورتى که تمکن داشت و مراعات نکرد بايد آن دور را با اعاده همان جزء تمام کند و احوط آن است که طواف را هم اعاده کند اگر چه ظاهرا اعاده لازم نباشد بلکه بعيد نيست کفايت اعاده همان جزء.

«595»م - چون در طرف حجر اسماعيل محل طواف تنگ مى شود زيرا که مقدار حجر از آن کاسته مى‌شود و چنانچه گفته اند تقريبا شش ذراع و نيم براى محل طواف باقى مى ماند بايد در طواف از آن جانب بيشتر از شش ذراع و نيم نشود .

«596»م - اگر از جانب حجر اسماعيل بيشتر از شش ذراع و نيم در دور زدن دور شده در صورتى که تمکن داشته و مراعات نکرد اظهر آن است که آن جزء را اعاده کند و از مطاف دور بزند .

ششم - خروج طواف کننده است از خانه و آنچه از آن محسوب است .

«597»م - در اطراف ديوار خانه يک پيش آمدگى است که آن را »شاذروان« گويند و آن جزء خانه کعبه است و طواف کننده بايد آن را هم داخل قرار دهد .

«598»م - اگر کسى در بعضى از احوال بواسطه کثرت جمعيت يا غير آن بالاى شاذروان برود و دور بزند آن مقدار که دور زده باطل است و بايد اعاده کند .

«599»م - دست به ديوار خانه کعبه گذاشتن در آنجايى که شاذروان است بنابر احتياط واجب جايز نيست و اگر دست زد بايد همان قسمت را اعاده کند .

«600»م - در حال طواف دست گذاشتن روى ديوار حجر اسماعيل )ع( بنابر احتياط واجب جايز نيست و اگر دست زد بايد همان قسمت را اعاده کند .

هفتم - آنکه هفت شوط يعنى هفت دفعه دور بزند نه کمتر و نه زيادتر .

«601»م - اگر از روى عمد طواف کنند از اول قصد کند کمتر از هفت دور بجا آورد و يا بيشتر بجا آورد طوافش باطل است اگر چه به هفت دور تمام کند و احتياط واجب آن است که اگر از روى ندانستن حکم بلکه از روى سهو و غفلت باشد طواف را اعاده کند .

«602»م - اگر در اثناء طواف از قصد هفت دور آوردن برگردد بقصد زيادتر آوردن يا کمتر آوردن از آنجا که اين قصد را کرده و هر چه به اين عمل کرده باطل است و بايد اعاده کند و اگر با اين قصد زيادتر آورد اصل طواف باطل مى شود .

«603»م - اگر از اول قصد کند که هشت دور بجا آورد لکن قصدش آن باشد که هفت دور آن طواف واجب باشد و يک دور قدم زدن دور خانه براى تبرک يا مقصد ديگر باشد طواف او صحيح است .

«604»م - اگر گمان کند که يک دور نيز مستحب است همانطور که هفت دور مستحب است و قصد کند که هفت دور واجب را بياورد و يک دور مستحب هم دنبال آن بياورد طواف او صحيح است .

«605»م - اگر بعد از طواف واجب که هفت دور است بخيال آنکه يک دور نيز مستحبى جداگانه است هشت دور بجا آورد طوافش صحيح است .

«606»م - اگر کم کند از طواف واجب چه يک دور يا کمتر يا بيشتر از يک دور از روى عمد واجب است آن را تمام کند اگر قبل از فوت موالات باشد و اگر نکند حکمش حکم کسى است که طواف را عمدا ترک کرده - که در مسائل فصل چهارم گذشت - بنابراظهر و حکم جاهل به مسأله حکم عالم است .

«607»م - اگر بعد از کم کردن از طواف کارهاى بسيارى کند که موالات فوت شود حکمش حکم قطع طواف است که مى آيد .

«608»م - اگر سهوا از طواف کم کند پس اگر تجاوز از نصف کرده اگر پيش از فوت موالات يادش آمد و از مطاف بيرون نرفته باشد کمبود را بجا آورد و طوافش صحيح است و چنانچه پس از فوت موالات يا بيرون رفتن از مطاف يادش بيايد و مقدار فراموش شده يک شوط باشد يک شوط بجا آورد و طوافش صحيح سات و چنانچه شخصا نتواند کمبود را انجام دهد هر چند به جهت اين باشد که پس از بازگشت به وطن يادش بيايد بايد ديگرى را نايب بگيرد که شوط را به جا آورد .

«609»م - اگر سهوا کم کرده و تجاوز از نصف نکرده چنانچه مقدار فراموش شده بيش از يک و کمتر از چهار شوط باشد بايستى برگشته و کمبود را شخصا به جا آورد و بهتر است که پس از به جا آوردن کمبود طواف را اعاده نمايد و اگر مقدار فراموش شده چهار يا بيش از چهار شوط باشد احوط اتمام سپس اعاده است .

«610»م - اگر متذکر نشود که ناقص کرده است طواف را مگر بعد از مراجعت به وطن خود احتياط واجب آن است که خودش برگردد و اگر نتوانست يا مشکل بود مراجعت درهر دو صورت اگر نقصان در حد باطل بودن طواف باشد و عدم توجهش از نظر جهل به مسئله بوده بايد يک شتر بعنوان هدى کفاره بدهد و نايب هم بگيرد .

«611»م - در طواف واجب قرآن جايز نيست و موجب بطلان طواف مى شود يعنى جايز نيست طواف واجب را با طواف ديگر دنبال هم آورد بدون آنکه بين دو طواف نماز طواف فاصله شود و در طواف مستحب مکروه است .

«612»م - اگر زياد کند دورى را يا کمتر يا بيشتر از دور بر طواف قصدش آن باشد که زياده را جزء طواف ديگر قرار دهد داخل در قران ميان دو طواف است که حرام است ولى در صورتى باطل مى شود که در دومى هفت دور آورده شود .

«613»م - در فرض سابق اگر از اول قصد داشته يا در اثناء طواف قصد زياده کرده باشد واجب است که طواف اول را اعاده کند و اگر بعد از تمام شدن قصد بجا آوردن طواف ديگر براى او حادث شد و به دنبال طواف اول زياده را آورد احتياط واجب اعاده است اگر طواف دوم کامل آورده شد.

«614»م - اگر سهوا زياد کند بر هفت دور پس اگر کمتر از يک دور است قطع کند آن را و طوافش صحيح است و اگر يک دور يا زيادتر است احوط آن است که هفت دور ديگر را تمام کند بقصد قربت بدون تعيين مستحب يا واجب و دو رکعت نماز قبل از سعى و دو رکعت بعد از سعى بخواند و دو رکعت اول را براى فريضه قرار دهد بدون آنکه تعيين کند براى طواف اول يا طواف دوم است .

«615»م - جايز است قطع طواف نافله را بدون عذر و اقوى کراهت قطع طواف واجب است بدون عذر و بمجرد خواهش نفس و احوط قطع نکردن آن است به اين معنى که قطع نکند بطورى که ترک بقيه را کند تا موالات عرفيه بهم بخورد .

«616»م - اگر بدون عذر طواف را قطع کرد اگر بعد از شوط سوم بوده احتياط آن است که يک طواف کامل بقصد اعم از تمام يا اتمام بر جا آورد و اعاده مستحب است .

«617»م - اگر طواف را قطع کند و منافى بجا نياورده باشد اگر برگردد و تمام کند طواف صحيح است .

«618»م - اگر در بين طواف عذرى براى اتمام آن پيدا شد مثل مرض يا حيض يا حدث بى اختيار پس اگر بعد از تمام شدن چهار دور بود احتياط اين است که براى باقيمانده نايب گرفته و شخصا بعد از زوال احتياطا باقيمانده رابه جا آورد و به احتياط مستحب طواف را اعاده نمايد و اگر قبل از آن بوده طواف را اعاده کند .

«619»م - اگر شخصى که با عذر طواف را قطع کرده نتوانست بجا آورد تا آنکه وقت تنگ شد اگر ممکن است او را حمل کنند و طواف دهند و اگر ممکن نيست اگر قطع بعد از شوط چهارم بوده بقيه را نايب بياورد والا بايد طواف را نايب از سر بگيرد .

«620»م - اگر مشغول طواف است و وقت نماز واجب تنگ شود واجب است طواف را رها کند و نماز بخواند پس اگر بعد از چهار دور رها کرد از همانجا طواف را تمام کند والا اعاده کند .

«621»م - جايز است بلکه مستحب است قطع کند طواف را براى رسيدن به نماز جماعت يا رسيدن به وقت فضيلت نماز واجب واز هر جا قطع کرد از همانجا بعد از نماز اتمام کند و احتياط آن است که بدستور مسأله قبل عمل کند و سزاوار نيست اين احتياط ترک شود .

«622»م - اگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شک کند که آيا طواف را زيادتر از هفت دور بجا آورده يا نه يا شک کند کمتر بجا آورده يا نه اعتناء نکند و طوافش صحيح است لکن در صورت دوم خالى از اشکال نيست اگر محل شک به فوت موالات نگذشته باشد احتياط ترک نشود.

«623»م - اگر بعد از طواف شک کند که صحيح بجا آورده آن را يا نه مثلا احتمال بدهد که از طرف راست طواف کرده يا محدث بوده يا از داخل حجر اسماعيل طواف کرده اعتنا نکند و طوافش صحيح است اگر چه باز در محل طواف باشد و از آنجا منصرف نشده يا مشغول کارهاى ديگر نشده باشد در صورتى که هفت دور بودن معلوم باشد بى زياده و نقيصه .

«624»م - اگر در آخر دور که به حجر الاسود ختم شد شک کند که هفت دور زده يا هشت دور يا زيادتر اعتناء نکند و طوافش صحيح است .

«625»م - اگر قبل از رسيدن به حجرالاسود و تمام شدن دور شک کند که آنچه را دور مى زند دور هفتم است يا هشتم طوافش باطل است و احوط اين است که بقصد رجاء تمامش نموده ونمازش را خوانده سپس طواف و نماز را اعاده نمايد .

«626»م - اگر در آخر دور يا اثناء آن شک کند ميان شش و هفت و هر چه پاى نقيصه در کار است طواف باطل است .

«627»م - اگر در طواف مستحب شک کند در عدد دورها بنابر اقل گذارد و طوافش صحيح است .

«628»م - شخص کثيرالشک در عدد دورها اعتناء به شکش نکند و احتياط آن است که کسى را وادار کند که عدد را حفظ کند .

«629»م - گمان در عدد دورها اعتبار ندارد و حکم شک را دارد .

«630»م - اگر مشغول سعى بين صفا و مروه شد ويادش آمد که طواف بجا نياورده بايد رها کند و طواف کند و پس از آن سعى را اعاده کند .

«631»م - اگر در حال سعى يادش آمد که طواف را ناقص بجا آورده بايد بگردد و طواف را از همانجا که ناقص کرده تکميل کند و برگردد تتمه سعى را بجا آورد و طواف و سعيش صحيح است لکن احتياط واجب آن است که اگر کمتر از چهار دور بجا آورده طواف را تمام کند و اعاده نمايد و همچنين اگر سعى را کمتر از چهار بار انجام داده تمام کند و اعاده نمايد .

«632»م - اگر سهوا يا غفلتا يا جهلا طواف را بى وضو بجا آورد طوافش باطل است و همينطور اگر با حال جنابت يا حيض و يا نفاس بجا آورد .

«633»م - اگر کسى مريض يا طفلى را حمل کند و طواف دهد و خودش نيز قصد طواف کند طواف هر دو صحيح است .

«634»م - در حال طواف تکلم کردن و خنده نمودن و شعر خواندن اشکال ندارد لکن کراهت دارد و مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذکر خدا و تلاوت قرآن باشد .

«635»م - واجب نيست در حال طواف روى طواف کننده طرف جلو باشد بلکه جايز است به يمين و يسار نگاه کند و صفحه صورت را برگرداند بلکه به عقب نگاه کند و مى تواند طواف را رها کند و خانه را ببوسد و برگردد از همانجا اتمام کند .

«636»م - جايز است در بين طواف براى رفع خستگى و استراحت بنشيند يادراز بکشد و بعد از همانجا اتمام کند ولى نبايد آنقدر طول دهد که موالات عرفيه بهم بخورد و اگر آن قدر نشست احتياط آن است که اتمام کند و اعاده نمايد خصوصا اگر قبل از شوط چهارم باشد .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

No image

واجبات طواف

No image

واجبات طواف

No image

واجبات طواف

No image

واجبات طواف

No image

واجبات طواف

No image

واجبات طواف

No image

واجبات طواف

پر بازدیدترین ها

No image

واجبات طواف

No image

مسائل متفرقه طواف

No image

استفتائات طواف (1)

No image

استفتائات طواف (2)

Powered by TayaCMS