ضــمـانـت
مسأله 1976 :
هرگاه انسان بخواهد ضامن شود که بدهى کسى را بدهد مى تواند صيغه لفظى به زبان فارسى يا عربى يا هر زبان ديگر بخواند و مثلاً بگويد: «من ضامنم طلب فلان کس را بدهم» و طلبکار هم بگويد: «قبول کردم» و نيز مى تواند قرارداد ضمانت را به و سيله امضا کردن ضمانت نامه، يا هر کار ديگر که اين مطلب را به طلبکار بفهماند و او هم عملاً قبول کند، انجام دهد.
مسأله 1977 :
بعد از ضامن شدن بدهى بدهکار به ذمّه ضامن منتقل مى گردد و ذمّه بدهکار پاک مى شود و اگر ضمانت به خواهش بدهکار صورت گرفته باشد هر وقت ضامن بدهى را داد مى تواند آن را از بدهکار سابق بگيرد، نوع ديگرى از ضمان نيز وجود دارد که شخصى، ضامن ديگرى مى شود، به اين منظور که اگر بدهکار در دادن بدهى کوتاهى کرد، يا نتوانست آن را بپردازد، طلبکار طلب خود را از ضامن بگيرد، اين نوع ضمان نيز صحيح است و غالب ضمانتهايى که در بانکها يا در برابر وامها مى گيرند از اين قبيل است (اوّلى را نقل ذمّه مى گويند و دومى را ضمّ ذمّه به ذمّه و هر دو صحيح است).
شرايط و احکام ضمانت
مسأله 1978 :
«ضامن» و «طلبکار» بايد بالغ و عاقل باشند، و کسى آنها را مجبور نکرده باشد، ونيز سفيه نباشند و طلبکارى که حاکم شرع به واسطه ورشکستگى او را
[382]
از تصرّف در اموالش جلوگيرى کرده نمى تواند ضامن بگيرد (يعنى بدهى خود را به ذمّه ديگرى منتقل کند).
مسأله 1979 :
کسى که انسان ضامن بدهى او مى شود، بايد بدهکار باشد بنابراين اگر کسى بخواهد از ديگرى وام بگيرد تا وقتى نگرفته کسى نمى تواند ضامن او بشود ولى اشکالى ندارد که مثلاً بگويد فلان کارمند يا کارگر را استخدام کن اگر خرابى يا خيانتى به بار آورد من ضامنم، اين ضمانت نيز معتبر است.
مسأله 1980 :
در ضمانت بايد «طلبکار» و «بدهکار» و «جنس بدهى» معيّن باشد، بنابراين اگر دو نفر از کسى طلبکار باشند و انسان بگويد من در برابر يکى از آن دو ضامن هستم، فايده اى ندارد، همچنين اگر دو نفر به کسى بدهکار باشند و کسى بگويد من ضامنم که بدهى يکى از آن دو نفر را بدهم، چون معيّن نکرده باطل است و نيز اگر کسى از ديگرى يکصد کيلو گندم و يکصد تومان پول طلبکار باشد و کسى بگويد من ضامن يکى از دو طلب هستم و معيّن نکند صحيح نيست.
مسأله 1981 :
هرگاه طلبکار، طلب خود را به ضامن ببخشد، ضامن نمى تواند از بدهکار چيزى بگيرد و اگر مقدارى از آن را ببخشد آن مقدار رانمى تواندمطالبه نمايد.
مسأله 1982 :
شخص ضامن نمى تواند ضمانت خود را بدون رضايت طلبکار فسخ کند، ولى اگر ضامن يا طلبکار در قرار داد خود شرط کنند که هر وقت بخواهند مى توانند فسخ کنند مانعى ندارد.
مسأله 1983 :
هرگاه ضامن در موقع ضمانت توانايى پرداختن بدهى را داشته باشد طلبکار نمى تواند ضمانت او را فسخ کند و طلب خود را از بدهکار اوّل مطالبه نمايد، همچنين اگر ضامن در آن موقع فقير باشد ولى طلبکار اين مطلب را بداند و به ضامن شدن او راضى شود حقّ فسخ ندارد، امّا اگر ضامن از همان اوّل فقير باشد و طلبکار هم نداند و بعد متوجّه شود مى تواند ضامن بودن او را فسخ کند.
مسأله 1984 :
هرگاه کسى بدون اجازه بدهکار ضامن او شود که بدهى او را بدهد حق ندارد چيزى از او بگيرد، ولى اگر با اجازه او باشد مى تواند بعد از پرداخت بدهى به طلبکار، از بدهکار بگيرد.
[383]