احکام معاشرت و روابط اجتماعى و بین‌المللى (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

احکام معاشرت و روابط اجتماعى و بین‌المللى (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

احکام معاشرت و روابط اجتماعى و بين‌المللى

معاشرت و روابط بين مسلمانان بايد بر اساس برادرى و رعايت حقوق و حيثيّت و نواميس يکديگر تنظيم گردد؛ پس امورى از قبيل عدالت، احسان، صداقت، احترام، حسن ظن، فداکارى، اداى امانت، حفظ اسرار يکديگر، اصلاح ذات‌البين، مشورت با يکديگر و تعاون در اعمال خير، در معاشرت با يکديگر بايد رعايت شوند، بخصوص اگر طرف معاشرت، پدر و مادر و بستگان، بزرگان دين و دانش، معلّمان و استادان، زنان و خردسالان و افراد محروم و مستضعف و سالخورده و يا مصيبت‌ديدگان باشند.

مسأله 2787 :

بر مسلمانان لازم است روابط اجتماعى خود را از امورى همچون غيبت، تهمت، حسد، تکبّر، تجسّس، دروغ، تملّق، خدعه و مکر، رشوه، سوء ظن، فتنه‌انگيزى، خيانت، نفاق، استهزا، تضييع حقوق يکديگر و ظلم و از هرگونه معصيت پاک گردانند.

مسأله 2788 :

آزار رساندن به مؤمن، به هر شکل که باشد و نيز توهين و تضعيف و هتک حُرمت او حرام است و در بعضى از روايات حرمت «مؤمن» از حرمت «کعبه» بالاتر شمرده شده و اذيّت و آزار او در رديف محاربه با خداوند قرار گرفته است(1)؛ بنابر اين بر همگان لازم است که حرمت يکديگر را نگاه داشته از توهين و هتک و تمسخر و ستم به ديگران شديدا بپرهيزند.

مسأله 2789 :

يکى از گناهان کبيره که وعده عذاب بر آن داده شده، «غيبت» است و معناى «غيبت» آن است که شخص، عيب برادر يا خواهر مؤمن خود را در غياب

----------------------

1 ـ وسائل‌الشيعة، چاپ آل البيت، باب 147 از «أبواب أحکام‌العِشرة»،ح1 و 2 و 3،ج12،ص269 و 270.

(524)

او بيان کند، بلکه چنانچه هر مطلبى را درباره او نقل کند که اگر در حضور او بيان مى‌کرد ناراحت مى‌شد، غيبت محسوب مى‌شود.

مسأله 2790 :

اگر انسان از مسلمانى غيبت کرده باشد، بنابر احتياط واجب چنانچه ممکن باشد و مفسده‌اى پيدا نشود، بايد به هر وسيله ممکن از او حلاليت بخواهد و اگر ممکن نباشد يا گفتن به او موجب مفسده شود، براى او از خداوند طلب آمرزش نمايد و در صورتى که غيبت يا تهمتى نسبت به او انجام داده باشد که سبب شکست و وهن او شده باشد، بايد آن را جبران و برطرف نمايد.

مسأله 2791 :

در برخى موارد غيبت حرام نيست. در اين رابطه فقها موارد زير را از حرمت غيبت استثنا نموده‌اند:

اوّل: غيبت از شخصى که متظاهر به فِسْق باشد نسبت به همان فسقى که به آن تظاهر مى‌کند.

دوم: غيبت کردن مظلومى که در مقام استمداد و تظلّم است نسبت به کسى که به او ظلم کرده و در خصوص ظلمى که به او شده است.

سوم: موردى که انسان براى دفع ظلم از خود، در صدد به دست آوردن راهى مشروع باشد.

چهارم: آگاه نمودن مشورت کننده نسبت به عيوب شخص مورد مشورت.

پنجم: جايى که انسان در صدد بازداشتن شخص مورد غيبت از گناه يا دفع ضرر از او و يا از بين بردن ريشه فساد باشد.

ششم: بيان نقاط ضعف شهود نزد حاکم شرع.

هفتم: جايى که عيبِ شخص، صفت معروف و مشهور او شده باشد و بدون قصد عيب‌جويى به قصد معرفى آن را بيان کند.

هشتم: موردى که انسان در صدد ابطال و ردّ مطلب باطلى باشد و بدون ذکر نام صاحب آن مطلب، ردّ آن عملى نباشد.

نهم: جايى که عيب شخص بين ناقل و شنونده معلوم و روشن باشد، مگر اين که

(525)

معلوم بودن عيب به خاطر غيبت قبلى باشد ولى احتياط آن است در موردى که شخص متجاهر به فسق نباشد، از وى غيبت نکنند.

دهم: موردى که در صدد ردّ کسى باشد که نسبت دروغى را به او يا شخص مؤمن ديگرى وارد آورده است.

لازم است در تشخيص مصاديق مواردى که بيان شد، دقّت و احتياط لازم به عمل آيد و به حدّاقل و ضرورت اکتفا شود.

مسأله 2792 :

هرگاه در جلسه‌اى نسبت به شخص مؤمنى غيبت شود و يکى از استثناهايى که در مسأله قبل بيان شد وجود نداشته باشد، علاوه بر اين که گوش‌دادن به آن حرام است، بر هر فردى که قدرت دارد واجب است آن غيبت را ردّ کند و از آن مؤمن دفاع نمايد. در روايات اسلامى آمده است: «هر کس قدرت دفاع از برادر مؤمن خود را که مورد غيبت و ستم قرار گرفته داشته باشد و دفاع نکند و در اثر سکوت او آن مؤمن ذليل شود، خداوند او را در دنيا و آخرت ذليل خواهد کرد».(1)

مسأله 2793 :

اگر مسلمانى در معرض خطر جانى قرار بگيرد، خواه در اثر گرسنگى يا تشنگى باشد يا به جهت غرق شدن، تصادف، برق گرفتگى و نظاير آن، بر هر مسلمانى که اطّلاع پيدا مى‌کند واجب است به هر شکل ممکن و در حدّ توان او را نجات دهد.

مسأله 2794 :

مستحب است مسلمان هنگام برخورد با مسلمان ديگر سلام کند و نسبت به سلام کردنِ «سواره به پياده» و «ايستاده به نشسته» و «کوچکتر به بزرگ‌تر» زياد سفارش شده است.

مسأله 2795 :

در غير نماز، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگويند، مثلاً اگر کسى بگويد: «سَلامٌ عَلَيْکُمْ» جواب بدهد: «سَلامٌ عَلَيْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّه‌» اما در حال نماز، بنابر احتياط واجب بايد به همان مقدار اکتفا نمايد.

مسأله 2796 :

اگر دو نفر همزمان به يکديگر سلام کنند، بر هر يک واجب است

-------------------------------------

1 ـ وسائل‌الشيعة، چاپ آل البيت، باب 156 از «أبواب أحکام‌العِشرة»،ح1 و 2 و 4 و 7،ج12،ص291 - 293.

(526)

جواب سلام ديگرى را بدهد.

مسأله 2797 :

اگر مرد و زن نامحرمى در محلّ خلوتى باشند که کسى در آنجا نبوده و ديگرى هم نتواند وارد شود، چنانچه بترسند که به حرام بيفتند، بايد از آنجا بيرون روند، بلکه احتياط واجب آن است که مطلقا از خلوت کردن بپرهيزند، هر چند خوف ارتکاب حرام نباشد يا ديگرى هم بتواند وارد شود.

مسأله 2798 :

بودن مرد و زن نامحرم در يک اتومبيل اشکال ندارد، مگر اين که مظنّه فساد و گناه وجود داشته باشد.

مسأله 2799 :

اختلاط زن و مرد در مراکز و مجامع عمومى به شکلى که در معرض فساد و گناه قرار بگيرند، جايز نيست.

مسأله 2800 :

مسافرت به کشورهاى غير اسلامى و اقامت در آنجا جهت تحصيل علوم روز يا تجارت و کسب و کار جايز است، به شرط آن که اطمينان داشته باشد در عقيده و عمل او انحرافى صورت نمى‌گيرد؛ بنابر اين کسى که در آن مکان‌ها اقامت گزيده اگر نسبت به خود يا زن و فرزندانش خوف انحراف داشته باشد، بر او لازم است که به سرزمينى که از خطر انحراف در امان است هجرت نمايد.

مسأله 2801 :

کسى که در کشور غير اسلامى اقامت دارد، جايز است با کفّار بر اساس مَنِش انسانى معاشرت داشته باشد و مى‌تواند براى کفّار به شکل اجاره، وکالت و امثال آن کار کند، به شرط آن که عمل او مستلزم انجام حرام يا موجب ضررى يا ذلّتى براى خود او يا ساير مسلمانان و يا کشورهاى اسلامى نباشد.

مسأله 2802 :

کسى که در کشور غير اسلامى اقامت دارد، واجب است در حدّ قدرت و توان، با مراعات شرايط و مراتب امر به معروف و نهى از منکر، از اسلام دفاع نمايد. همچنين واجب است با مراعات شرايط زير کفّار را به اسلام دعوت نمايد:

اوّل: حکومت اسلامى به خاطر مصالح مهم‌ترى، دعوت و تبليغ به اسلام را در بلاد کفر موقتا ممنوع نکرده باشد.

دوم: صلاحيّت و اهليّت و نيز قدرت بر تبليغ اسلام در مناطق کفر را داشته باشد.

(527)

سوم: مفسده مهمّى پيش نيايد.

و چنانچه تبليغ اسلام مستلزم دادن قرآن به دست کفّار باشد و اميد هدايت آنان وجود داشته باشد، در صورتى که در معرض نجس شدن و هتک و اهانت نباشد و واقعا بخواهند از آن استفاده کنند، مانعى ندارد.

مسأله 2803 :

معاشرت سالم با کفّارى که در حال جنگ با مسلمانان نيستند و ايجاد روابط فرهنگى، سياسى، تجارى و اقتصادى با آنها از طرف دولت اسلامى يا اشخاص، تا زمانى که خوف تقويت کفر و ترويج فساد و انحراف فکرى يا عملى و ايجاد سلطه از ناحيه آنان بر مسلمانان و کشور اسلامى در بين نباشد، اشکال ندارد؛ ولى رابطه با کفّارى که در حال جنگ با مسلمانان مى‌باشند، مخصوصا اگر موجب تقويت آنان شود، جايز نيست.

مسأله 2804 :

معاشرت و رابطه با غير مسلمانان نيز بايد مطابق با مقرّرات اسلام تنظيم گردد، بنابر اين بايد از کارهايى همچون تخلّف از قراردادها، پيمان‌ها و وعده‌ها، غَشّ در معامله، کم فروشى، خيانت در امانت، اجحاف و نظاير آن خوددارى شود.

مسأله 2805 :

در روايات اسلامى نسبت به «وفاى به عهد و قراردادها» سفارش اکيد شده است؛ از جمله در نهج البلاغه آمده است که حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام خطاب به مالک اشتر رحمه‌الله فرمودند: «.. و اگر با دشمنت پيمان نهادى و در ذمه خود او را امان دادى، به عهد خويش وفا کن و آنچه را بر ذمه دارى ادا و خود را چون سپرى برابر پيمانت بر پا، چه مردم بر هيچ چيز از واجب‌هاى خدا چون بزرگ شمردن وفاى به عهد سخت همداستان نباشند با همه هواهاى گونه‌گون که دارند و رأيهاى مخالف يکديگر که در ميان آرند.»(1) بنابر اين کلّيّه تعهدات و قراردادهاى منعقد شده بين اشخاص و حتّى بين دولت‌ها يا ميان آنها و اشخاص بايد محترم شمرده شود و نقض يک‌طرفه آنها بدون مجوز شرعى و نيز اعمال مکر و خدعه جايز نيست. همچنين کلّيّه تعهدات دولت اسلامى با دولت‌هاى کافر غير حربى که در جهت مصلحت اسلام و مسلمانان منعقد شده باشد، محترم خواهد بود؛ ولى اگر قرارداد يا تعهدى بر اساس مکر و خدعه و

---------------------------

1 ـ نهج‌البلاغه، ترجمه دکتر شهيدى، نامه 53،ص338 و 339.

(528)

استعمارِ کشور اسلامى از سوى دولت استعمارگر تحميل شده باشد، عمل به آن تعهد و قرارداد لازم نيست، بلکه در مواردى لغو آن واجب مى‌باشد.

مسأله 2806 :

هيچ مسلمانى نبايد نسبت به مسائل و مشکلات ساير مسلمانان بى‌تفاوت باشد و به اندازه قدرت و توان خود موظّف است در اصلاح امور دينى و دنيايى ديگران اقدام نمايد. از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم نقل شده است که فرمودند: «کسى که صبح کند در حالى که به امور مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان نيست».(1)

مسأله 2807 :

شرکت در مجالس گناه از هر قبيل و به هر شکل که باشد حرام است، مگر اين که به نحوى بتواند اهل مجلس را نيز از گناه بازدارد يا واجب مسلّم‌ترى را انجام دهد و يا مانع گناه بزرگ‌ترى شود و اگر انسان احتمال ندهد که مجلس گناه باشد و پس از شرکت متوجّه گناه بودن آن شود، چنانچه نتواند نهى از منکر نمايد يا نهى او مؤثر نباشد، بايد مجلس را ترک کند.

مسأله 2808 :

اگر کسى بر اثر تجسّس بر رازى از رازهاى زندگى داخلى مردم آگاه شود، نبايد آن را افشا کند و اگر آن را افشا کند و موجب زيان مالى يا آبرويى به کسى شود، صرف نظر از گناهى که کرده، بايد آن زيان را جبران نمايد.

----------------

1 ـ وسائل‌الشيعة، چاپ آل البيت، باب 18 از «أبواب فعل المعروف»،ح2،ج16،ص336.

(529)

Powered by TayaCMS