طلاق خلع
مسأله 2592 :
طلاق زنى را که از شوهر کراهت دارد و ترس آن باشد که حقوق واجبهء شوهر را مراعات نکند و در حرام بيفتد و مهر يا مال ديگر خود را به او مى بخشد که طلاقش دهد ، طلاق خلع گويند .
مسأله 2593 :
اگر خود شوهر بخواهد صيغهء طلاق خلع را بخواند ، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد ، پس از بذل مى گويد : " زوجتي فاطمة ، خلعتها على ما بذلت " يعنى ( زنم فاطمه را در مقابل چيزى که بذل نموده ، طلاق خلع دادم ) . و بنابر احتياط مستحب بعد از جملهء مشتمل بر خلع " هي طالق " هم بگويد و در صورتى که زن معين باشد ، بردن نامش لازم نيست .
مسأله 2594 :
اگر زنى کسى را وکيل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد ، و شوهر همان کس را وکيل کند که زن را طلاق دهد ، چنانچه مثلا اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد ، وکيل صيغهء طلاق را اين طور مى خواند : " عن موکلتي فاطمة بذلت مهرها لموکلي محمد ليخلعها عليه " پس از آن بدون آن که - بنابر احتياط - موالات عرفا به هم بخورد مى گويد : " زوجة موکلي خلعتها على ما بذلت " و اگر زنى کسى را وکيل کند که غير از مهر چيز ديگرى را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد ، وکيل بايد به جاى کلمهء " مهرها " آن چيز را بگويد ، مثلا اگر صد تومان داده باشد بايد بگويد : " بذلت مائة تومان "